وقتی پای سفرۀ دل آدما میشینی و براشون صندوقچۀ اسرار میشی، تازه میفهمی آدما همیشه دنبال یه سنگ صبورن! اونوقته که یه چیزی، یه صدایی، نمیدونم، یهو بهت میگه: بیدار شو، بیدار شو، وقت ِ خواب نیست، یه کاری کن! آره، چند سال پیش همین صدا دلیلی شد تا تصمیم بگیرم سنگ صبور آدما باشم، واسه همین تو این فضای آنلاین، رو یه سایتی به اسم “ز…مثل زندگی” شروع کردیم به نوشتن، نوشتن که نه، گفتن از هم و غمای آدما.
الان شانزده سالِ که از دوستیمون میگذره، اما پیاماتون، درد و دلاتون، مسائلتون و خیلی چیزای دیگه باعث شد که هر روز جدی و جدیتر به اون صدا و به شماها فکر کنم، به شمایی که همیشه و همیشه دلیل این همه اتفاق خوب بودید و هر چه هست فقط بخاطر وجود مهربون شماست.
حالا هم بعد این همه سال، تصمیم گرفتیم با همیاری مجموعهای از دوستای خیلی خوب به جای یه فضای کوچولو، یه کلینیک بزرگ تاسیس کنیم که پایهگذارش خدای همیشه مهربونو و همراهاشم مائیم و شما.
آره اینجا کلینیک دکتر زندگیِ، جایی که توش همه هم دکترن، هم بیمار. تو این کلینیک هر کسی تخصص و مسائل خودشو داره و هر کسی میتونه با صبر، بردباری و تعقل هم به دیگران و هم به خودش کمک کنه و هم اینکه زندگی رو به کام خودش و دیگران شیرین کنه.
به کلینیک دکتر زندگی خوش آمدید
ارادتمند همۀ شما
تیم دکتر زندگی