ای عزیز! راست می گویم. من هرگز یک قدم جلوتر از آنجا که هستم را ندیده ام. قلمم را دیده ام چنان که گویی بخشی از دست ِ راست ِ من است؛ و کاغذ را. …
بیشتر بخوانید...چتر دلواپسی ام
عشق من! یادت باشد من هنوز پای ِ درختی که کاشتیم آب می ریزم. عشق من! یادت نرود با یک فنجان لبخند به پیشوازم بیایی، یادت نرود با چتر ِ دلواپسی ام زیر باران بروی. …
بیشتر بخوانید...خلقت زن
وقتی که خداوند، جهان را و خورشید و ماه و ستارگان را و تپه ها و کوه ها و جنگل ها و بالاخره مرد را آفرید. به خلقت زن پرداخت. او: گردی ماه پیچ و …
بیشتر بخوانید...