انکار مکن طلعت پیشانی خود را پنهان مکن ای پیر مسلمانی خود را من از تو به ایمان تو مومن ترم ای مرد کوتاه مکن سجده ی طولانی خود را بگذار که با زلف تو …
بیشتر بخوانید...خودش تنهاست ولی گفته تو رو تنها نمیذاره
تو رو سی شب، تو رو سی سال توو تنهایی صدا کردیم تمام روزه هامونو با لبخند تو وا کردیم تو رو داشتن واسم بسه من این احساسو میدونم تو می خندی و با یادت …
بیشتر بخوانید...ای نوبهار خندان از لامکان رسیدی
ای نوبهار خندان از لامکان رسیدی چیزی بیار مانی از یار ما چه دیدی خندان و تازه رویی سرسبز و مشک بویی همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریدی مولوی پیام نوروز این است، …
بیشتر بخوانید...دلم می گیرد از دل های سنگی
دلم می گیرد از این شهر گاهی که شب هایش ندارد هیچ ماهی از این شهر پر از نیرنگ و افسون که رنگی نیست جز رنگ سیاهی همه درگیر شک و بددلی ها نه جای …
بیشتر بخوانید...زندگی در اینجا دو قطب می شود
شمعدانی های اتاقم زمستان را از پشت شیشه درک نمی کنند گُل می کنند سبز می مانند زندگی در اینجا دو قطب می شود… درکی از بودن یا نبودن! شیما صادقی
بیشتر بخوانید...با امواج چشمانت امروزت را قلم بزن
آرام که باشی باز هم در دلت غوغایی ست، چشمهایت را می بندی که دلت را نبینند، باز هم آرام نمی شوی، دنیایت خراب است، تمام عشقت را با ضرب آهنگِ سازت می سرایی غزلهایت …
بیشتر بخوانید...دنیا بدون عشق چه دنیای مضحکی ست
در سرزمین من زنی از جنس آه نیست این یک حقیقت است که در برکه ماه نیست این یک حقیقت است که در هفت شهر عشق دیگر دلی برای سفر رو به راه نیست راندند …
بیشتر بخوانید...امروز آغاز توست
ندایی بده شوری به پا کن آفتاب آمده امروز صبحی دگرست و خورشید برای تو قدح قدح نور می پاشد با چشمانت به صبح سلام کن امروز آغاز توست مریم پورقلی
بیشتر بخوانید...هیزم دل را بسوزان
هیزم دل را بسوزان عشق نابی چاق کن باش شیرینم مرا فرهاد خود اطلاق کن کور راهم، نور باش این ظلمتِ وامانده را باقی این راه را در چشم من اُطراق کن موسمِ تنهایی ام …
بیشتر بخوانید...جنگ برای “عشق”
يکي “تپانچه” مي نواخت! يکي “کمانچه” هر دو آهنگ داشت! اولي دلخراش و ديگري موزون و دلخراش تر نقطه ي تمايز اما “هدفی” خاص بود! يکی عشق برای “جنگ” ، و ديگري جنگ براي “عشق” …
بیشتر بخوانید...