رفتارهای انتقادی سازنده-قسمت اول | دکتر زندگی

رفتارهای انتقادی سازنده-قسمت اول

می گویند پادشاهی که از شعر و شاعری چیزی نمی دانست و ذوق شعری هم نداشت، شعری سرود. اطرافیان شاه وقتی شعر را شنیدند، همه از روی تملق و چاپلوسی تحسین کردند و به او درود و آفرین فرستاندند. شاه به شوق آمد و تصمیم گرفت شعر خود را برای ملک الشعرای دربار نیز بخواند و نظر او را هم بشنود. وقتی ملک الشعرا شعر را شنید، با تاسف سری تکان داد و با شجاعت گفت: ” شعر چندان دلنشین و پر ارجی نیست! ” شاه از شنیدن انتقاد شاعر، آن قدر خشمگین و عصبانی شد که دستور داد چند روز شاعر را به آخور ببندند تا تنبیه شود و به این راحتی اظهار عقیده نکند. مدتی از این ماجرا گذشت و شاه دوباره هوس شعر و شاعری کرد. شعر دیگری سرود و آن را برای ملک الشعرای دربار خواند. شاعر وقتی شعر را شنید، آرام از جای خود برخاست تا از حضور شاه برود. شاه که منتظر اظهارنظر شاعر بود، پرسید: ” کجا می روی؟ ” ملک الشعرا پاسخ داد:” می روم به آخور، قربان! “

نکته ی ظریف

گاهی با رفتارهای ساده می توانیم از رفتارهای غلط و نادرست فرزندانمان انتقاد کنیم. با این شیوه، علاوه بر اینکه آن ها را متوجه اشتباهاتشان می کنیم، در به دست آوردن یک شخصیت سالم نیز به آن ها یاری می رسانیم.

طوفان لیوان

نیمای یازده ساله، مرتب به لیوان روی میز می کوبد و لیوان نیز با غلت خوردن صدایی تولید می کند. مادرش چندبار به او تذکر می دهد که این کار را نکند، چون ممکن است لیوان بشکند، ولی او توجهی نمی کند و بالاخره لیوان از روی میز به زمین می افتد و می شکند.

چرا برخی کودکان دروغ می ‎گویند؟

وقتی لیوان شکست، مادر به شدت عصبانی می شود و با فریاد می گوید:” تو رو خدا ببین! آخه تو چقدر خنگی پسر! مگه همین الان به تو نگفتم می شکنه؟ چرا نفهمیدی؟ همه ی وسایل خونه رو یکی یکی داری می شکنی.”

نیما که از ترس ِ کتک به انتهای سالن پذیرایی پناه برده است، بلند می گوید: ” پس تو خودتم خنگی که اون روز ریش تراش بابا رو شکستی.”

مادر به او می گوید: ” حرف دهنت رو بهم، بی ادب! ”

نیما باز با فریاد می گوید: ” خودت بی ادبی! تو بودی که اول به من گفتی خنگ. ”

مادر با فریادی بلند می گوید: ببند دهنت رو! دیگه نشنوم که حرفی بزنی؛ زود برو تو اتاقت، زود! ”

نیما در حالی که به سمت اتاقش حرکت می کند، زیر لب غرغر کنان می گوید: ” برو بابا! فکر می کنه می تونه من رو مجبور کنه، هه هه! ”

مادر دیگر طاقت نمی آورد و به سرعت به سمتش می دود تا حسابی کتکش بزند و در راه می گوید: ” حالا واسه من قلدری می کنی؟ الان بهت می فهمونم پسره ی پُر رو! ”

نیما با سرعت به دور مبلمان خانه حرکت می کند تا دست مادرش به او نرسد، اما مادر با یک حرکت غافلگیرانه او را به دام می اندازد و یک دست او را محم نگه می دارد و با دست دیگرش با زدن سیلی ها و پس گردنی های متوالی، سعی در ادب کردن فرزندش دارد و مرتب به او می گوید: ” با من یکی به دو می کنی؟ حرف منو گوش نمیدی؟ بهت می فهمونم. ”

بلبل‌زبانی بچه‌ها

نیما نیز برای خلاصی خودش، مادر را محکم هل می دهد و دست مادرش به شیشه ی کمد می خورد و شیشه می شکند و دست او نیز بریده می شود. نیما از ترس به سرعت از خانه فرار می کند و تا آخر شب به خانه باز نمی گردد!

رفتار انتقادی

والدینی که فرزندشان در سنین نوجوانی به سر می برد، با چنین طوفان هایی زیاد رو به رو می شوند؛ البته اغلب این طوفان ها، هم قابل پیش بینی و هم قابل پیشگیری است. باید بدانیم که وقتی فرزند ما مرتکب کار اشتباهی می شود، با تذکر یا توهین و تهدید نمی توانیم جلوی بروز طوفان را بگیریم؛ تذکرات و توهین های ما، او را وادار به لجبازی می کند. در اکثر مواقع خیلی ساده می توان از بروز چنین طوفان هایی جلوگیری کرد؛ مثلا در مورد این طوفان، مادر خیلی ساده می توانست لیوان را از فرزندش بگیرد و یک توپ یا یک ظرف پلاستیکی به او بدهد و بگوید: ” حالا این را بچرخان! ” و یا زمانی که لیوان شکست، فورا جارو را به دست فرزندش بدهد و به او بگوید: ” بگیر و خرده شیشه ها را جمع کن. ” این رفتار مادر، برای فرزندش یک تذکر و انتقاد از درون به همراه دارد و آن این است که لیوان برای بازی نیست. گاهی ما با همین رفتارهای ساده و به همین راحتی، می توانیم از فرزندانمان انتقاد کنیم. ادامه دارد…

 

منبع: سید مسعود راد، روانشناس و مشاور – مجله راز

 

رفتارهای انتقادی سازنده-قسمت دوم

درباره‌ی مجله راز

مجله راز
دو هفته نامه روانشناسی راز، از انتشارات نسل نو اندیش - مدیر مسئول: بیژن علیپور - حامی وب سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قالب صحیفه. لایسنس فعال نشده است، برای فعال کردن لایسنس به صفحه تنظیمات پوسته بروید.