بیتردید هر پدر و مادری عاشق فرزندش است اما زبان عشق مادرانه و سمت و سوی آن با زبان عشق پدرانه و اهداف آن، بهطور کامل متفاوت و از هم متمایز است. در حقیقت از آنجایی که مادران بهطور معمول اولین رویارویی را با فرزند خود دارند و در چند سال اول زندگی کودک، بیشترین ارتباط را با فرزند خود برقرار میکنند، بهسرعت از مرحلهی دوست داشتن که مرحلهای خفیفتر از عشق است، گذر میکنند و علاقهمندیشان به فرزند تبدیل به عشق میشود. به همین سبب است که قریب به اکثر مادران بدون توجه به ویژگیهای جنسیتی و رفتاری فرزند و به صرف موجودیت داشتن فرزند، به وی توجه و علاقهی ویژهای پیدا میکنند. در عشق مادر، جایی برای شرط و شروط و قید و بند نیست و مادر در هر شرایطی خواهان و دوستدار فرزند خود باقی میماند؛ حتی اگر مورد بیمهری و بیمحبتی و ناسپاسی از جانب فرزند خود قرار گیرد همچنان او را دوست دارد و از محبت خود بینصیب نمیگرداند. اما بزرگترین و بارزترین خاصیت عشق پدرانه، مشروط بودن آن است. در واقع دوست داشتن و مهر و عشقی که پدر به فرزند خود دارد همواره مشروط به پیروی و رعایت نکات و ضوابطی است که پدر از فرزند خود میخواهد و در صورت رعایت موارد تعیینشده، مورد تأیید، تحسین، توجه و محبت او قرار میگیرد و البته بدیهی است که در غیر این صورت از عشق پدر محروم میشود و باید در انتظار برخوردی منطبق با نافرمانیاش باشد.
عشق پدرانه مکمل عشق مادرانه است
هر چند که عشق پدرانه و عشق مادرانه دارای تفاوتها و ویژگیهای منحصربهفردی است اما آنچه شایان توجه است ذکر این واقعیت مهم و انکارناپذیر است که فرزند برای رشد و تعالی و بلوغ شخصیتی و روانی و عاطفی به هر دو نوع عشق یعنی عشق مادرانه و عشق پدرانه نیازمند است، در واقع فرزند با برخوردار شدن از عشق مادر رشد میکند و به بقا و حیات خویش ادامه میدهد اما برای رشد بالندهتر و کاملتر نیازمند به عشق مشروط پدر دارد چرا که عشق بدون قید و شرط مادر در تمامی زمینهها و موارد تربیتی و پرورشی از کارآیی لازم برخوردار نیست. بنابراین برخورداری فرزندان از عشق پدرانه و مادرانه در فرایند تربیت و پرورش آنان امری ضروری است و هر فرزندی اعم از دختر یا پسر به توجه، رسیدگی، عشق بیقید و شرط، و در عینحال رعایت بعضی از باید و نبایدها و احترام به برخی قوانین، نیازمند است. به همین دلیل فرزندی که از هر یک از عشقهای عنوانشده (مادرانه یا پدرانه) محروم شود با اختلال در فرایند رشد، پرورش و تربیتش مواجه شده و خواسته یا ناخواسته با پیامدهای آن در زندگی فردی و اجتماعیاش در آینده مواجه خواهد شد.
بنابر آنچه گفته شد نتیجه میگیریم که در تربیت اصولی و صحیح، زمانیکه عشق غیرمشروط مادر کفایت و تأثیرگذاری لازم را بر فرزند ندارد و لازم است که پدر با الگوپذیری از عشقی مشروط وارد عمل شود و در امور تربیتی و پرورشی که مادر از عهدهی انجام آن برنمیآید (به سبب عشق غیرمشروط) مداخله کند و روش صحیح برخورد با فرزند را به مرحلهی اجرا درآورد.
توجه به این نکته اساسی است که چنانچه مادر دارای عشقی پدرانه و پدر دارای عشق بیقید و شرط مادرانه باشد، ناکارآمدی در تربیت و پرورش فرزندان به همان اندازه چشمگیر و مشهود است که در مواردی که فرزندان از حضور یکی از والدین محروم میباشند، این ناکارآمدیها رخ داده و محسوسند.
منبع: مجله راز، مهرنوش صفایی