خط قرمز در روابط زناشویی | دکتر زندگی

خط قرمز در روابط زناشویی

… می‌ گفت: فیش غذا را گرفتم و به‌ دنبال جای مناسبی در ناهارخوری دانشگاه می‌ گشتم که یکی از دوستانم را دیدم. او در انتهای سالن نشسته بود و به‌ تنهايي غذا می‌ خورد. به‌ سوی او رفتم و در کنارش نشستم. وقتی غذایمان تمام شد، از او پرسیدم: «چرا گوشه‌گیر شده‌ای آیا از چیزی ناراحتی؟»

ابتدا کمی طفره رفت. می‌خواست علت ناراحتی‌ اش را پنهان کند؛ ولی بعد پشیمان شد و گفت: «تو هنوز با آقای دکتر… در کار مشاوره‌ ی خانواده هستی؟»

وقتی جواب مثبت دادم، دردِ دلش را آغاز کرد و گفت: «راستش را بخواهی مدتی است که همسرم خیلی بداخلاق و عصبی شده است. درحالی‌ که ما مشکل خاصی در زندگی‌ مان نداریم. وضع مالی‌ مان هم خوب است. نمی‌ دانم با او چگونه رفتار کنم در عین‌ حال چند ماهی است که نسبت به روابط زناشویی خیلی بی‌ تفاوت و سرد شده است. من هر کاری می‌ کنم، هیچ تغییری در رفتارش به وجود نمی‌آید. روز به روز هم بداخلاق‌ تر شده و هر چه می‌ گذرد، نسبت به روابط زناشویی، بی‌ تفاوت‌ تر می‌ شود.»

من چند ثانیه به فکر فرو رفتم و با توجه به شناختی که از روحیات و اخلاقیات او داشتم، بلافاصله از او سؤال کردم: «آیا با همسرت شوخی‌ های نا به‌ جا می‌کنی؟ مثلا بگویی چهار زن که حلال است و اشکالی ندارد؛ یا برای این‌ که خسته نشوی بهتر است یک کنیز برایت بیاورم یا خدا یکی، زن هم، یکی، یکی یا اینکه در حضور او برای تشکر از آقایان بگویی خدا مادر بچه‌ هایت را زیاد کند و…»

او گفت: «دقیقا با این جملات نه؛ ولی تا دلت بخواهد در این مورد لطیفه می‌ گویم و شوخی می‌ کنم. مخصوصا وقتی باجناق‌ ها دور هم جمع می‌ شویم، آن‌ قدر می‌ گوییم تا به‌ اصطلاح اشک خانم‌ هایمان را در مي‌ آوریم؛ ولی ما که قصدی نداریم.»

من به او گفتم: «درست است ولی تو به این مسأله توجه نداری که شوخی در این موارد، خانم‌ها را آزار می‌ دهد. چون آن‌ ها به‌ شدت عصبی شده و از مردها متنفر می‌ شوند. بیا از امشب این کار را ترک کن و زمانی‌ که باجناق‌ هایت یا دیگران شروع به این شوخی‌ ها می‌ کنند، سعی کن بحث را عوض کنی و نگذاری بحث آن‌ها داغ شود. اگر رفتار همسرت آرام آرام تغییر کند متوجه خواهی شد که همین مسأله در رفتار او تأثیر گذاشته است و اگر هم تغییر نکرد، نه‌ تنها کار بدی نکرده‌ ای بلکه یک صفت بد و زشت را هم از خودت دور کرده‌ ای.»

از من سؤال کرد که آیا فکر می‌کنی علت این رفتارهایش همين شوخی‌ ها باشد. در جواب گفتم: «البته هميشه یک عامل به‌ وجود آورنده اختلال خُلقی یا رفتاری نیست ولی به امتحان کردنش می‌ ارزد. توجه داشته باش که بعضی چیزها در زندگی زناشویی خط قرمز است ؛ یعنی، نباید از آن‌ ها عبور کرد. یکی از این خط قرمزها همین شوخی‌هاست. از این به بعد، سعی کن دیگر این شوخی‌ ها را نکنی تا ببینی آیا بد اخلاقی‌ اش کم می‌ شود یا خیر.»

بعد از دو ماه دوباره او را دیدم. این بار خیلی شاد و خوشحال بود. وقتی علت شادی و خوشحالی‌ اش را پرسیدم، گفت: «حقیقتش را بخواهي توصیه‌ ی شما خیلی اثر کرد. اولین بار که من این کار را ترک کردم و با باجناق‌ هایم همراهی نکردم، همسرم خیلی خوش‌ اخلاق و مهربان شد. او از من سؤال کرد که چرا امشب دنبال شوخی‌ های اکبر آقا را نگرفتی؟ گفتم: من این شوخی‌ها را ترک کرده‌ ام. بعد آثار شادی و خوشحالی واقعی را در چهره‌ ي همسرم دیدم. در ضمن، سرد مزاجی او نیز تقریبا از بین رفته است. باورم نمی‌ شود که این مسأله تا این اندازه همسرم را عصبی و ناراحت کرده باشد.»

بدون این‌ که لازم باشد در مورد تجدید فراش آقایان نظر بدهیم و در مورد درست یا غلط بودن آن قضاوت کنیم، همه می‌ دانیم که این شوخی‌ ها اشتباه است و به روح لطیف و حساس خانم‌ ها صددرصد لطمه وارد می‌ کند و باعث کج‌ رفتاری آن‌ ها می‌ شود. منصفانه نیست که ما مردها با این شوخی‌ های هوس‌ آلود، زنان پاک و زحمت‌ کشمان را آزرده و دلسرد کنیم.

زن، خواستار رابطه‌ ي زناشویی با کسی است که او را دوست بدارد؛ یعنی، اگر مرد کاری کند که روح زن را آزار دهد، از او دلسرد شده و بی‌ شک در رفتار جنسی‌ اش تأثیر منفی خواهد گذاشت. البته آن‌ گونه که در اين ماجرا آمده است، سردمزاجی یا نارسایی جنسی همیشه یک علت ندارد و علت‌ های متعددی دست‌ به‌ دست هم می‌ دهند و این عارضه را ایجاد می‌ کنند. البته به قول مسترز و جانسون[1]، که بیشترین پژوهش ها را در این مورد انجام داده‌ اند، علل روحی و روانی، بیشترین علت‌ های سردمزاجی جنسی است. اگر علت‌ های سردمزاجی جنسی برطرف نشود و زن نتواند از روابط جنسی خود لذت ببرد، اندک‌ اندک به نوعی «تنش مزمن» دچار شده، عوارض هیجانی و عصبی شدیدی در او بروز خواهد کرد. اغلب زنانی که به صورت مزمن، دچار سردمزاجی هستند تا حدود دو سال یا کمی بیشتر می‌ توانند محرومیت جنسی را تحمل کنند و پس از این مدت، نشانه‌ های تنش و افسردگی، در آنها ظاهر شده، کم‌ کم خسته، عصبانی و پرخاشگر می‌ شوند و از این‌ که چرا بیهوده عصبانی شده‌ اند نیز احساس گناه و پشیمانی می‌ کنند.

از آن پس، به‌ تدریج رابطه‌ ي زناشویی و زندگی مشترک در نظر آن‌ها خسته‌ کننده و بیهوده جلوه می‌ کند و در این مرحله است که زن به تقاضاهای جنسی شوهر، پشت کرده، گاه به‌ سختی در برابر او مقاومت می‌ کند یا به بهانه‌ های گوناگون، از آمیزش طفره می‌ رود.

در زمان کاهش میل جنسی، اگر فاصله‌ ي آميزش زن و شوهر طولانی‌ تر از سه ماه شود، به‌ طورحتم به متخصص مراجعه و علت‌ها را بررسی کرد و نباید از کنار این مسأله بی‌ تفاوت گذشت. زن و شوهری که رابطه‌ ي جنسی مناسبی ندارند، باید هر لحظه منتظر آسیب‌ هایی باشند و این آسیب‌ ها در بعضی مواقع بسیار شدید بوده و ممکن است اساس یا زیرساختِ معنوی زندگی را ویران کند و باعث واژگونی آن شود. یکی از آسیب‌ های آن تقویت بدگماني یا به وجود آمدن انحرافات جنسی است که نابود‌کننده‌ ی قطعی زندگی مشترک است.

  1. Davison & neal, Abnormal psychology, John wily & sons, 1986

منبع: مجله راز، سیدمسعود راد (روان‌شناس)

درباره‌ی مجله راز

مجله راز
دو هفته نامه روانشناسی راز، از انتشارات نسل نو اندیش - مدیر مسئول: بیژن علیپور - حامی وب سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *