در مسیر یار | دکتر زندگی

در مسیر یار

روزی مورچه ای ، دانه ی درشتی برداشته بود و در بیابان می رفت.

از او پرسیدند: کجا می روی؟

گفت: می خواهم این دانه را برای دوستم که در شهری دیگر زندگی می کند، ببرم.

گفتند: واقعا که مسخره ای! تو اگر هزار سال هم عمر کنی نمی توانی این همه راه را پشت سر بگذاری و از کوهستان ها بگذری تا به او برسی.

مورچه گفت: مهم نیست. همین که من در این مسیر باشم ، او خودش می فهمد که دوستش دارم.

برگرفته شده از: کتاب “فرهاد که باشی همه چیز شیرین است” ، سعید گل محمدی

درباره‌ی سعید گل محمدی

سعید گل محمدی
- نویسنده، مترجم و مدرس در حوزه‌ی مهارت‌های زندگی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *