دکتر زندگی خانواده، عشق، محبت، تحول

امروز شاید کمی بخندم یا تبسمی کوتاه از آمدنم ، گیسوانم را به دست باد می دهم و به پیراهن تنم عطر مریم می زنم عروس گرما می شوم و آسمان را به لبخند خورشید …

ذهن ما زندان است ما در آن زندانی قـــفل آن را بشکن در آن را بگشای و بـرون آی ازین دخمه ظلمانی نگشایی گل من خـویـش را حبـس در آن خواهی کرد همدم جهل در …

«خوب، هیچ کس کامل نیست!» تاکنون چند بار فروتنانه این جمله را در مورد خود گفته‌اید؟ راستی!؟ خوب، تابه‌حال چند بار با شنیدن انتقادی در مورد خودتان آن‌چنان از کوره در رفته‌اید که دیگران از …

دنیا را همین دورهمی های دوستانه و قهقهه های از ته دل و شعرهای فروغ و مهربانی بی نهایتِ عاطفه، جای زیبایی برای زندگی کرده است. مهم نیست که گاهی، روزگار ناسازگاری می کند، همه …

هنوز هم مردان و زنان واقعي هستند که مي شود به آنان اطمينان کرد… هنوز هم مردماني هستند که مي تواني با آن ها به راحتي درد و دل کني… هنوز هم آدم هايي هستند …

مردی بود که به جنگل می رفت و با جمع آوری هیزم و فروش آنها، امرار معاش می کرد. روزی ناگهان صدای غرش شیری را شنید و در حالی که از شدت ترس به خود …

نه غزلی نه قصیده نه مثنوی تو را باید دوباره سرود بی وزن، بی قافیه تو را باید با سپید قلم زد رها ، رها، رها… مریم پورقلی

1- از نظر اجتماعی فعال باقی بمانید و دوستان جدیدی پیدا کنید و با آن‌ها معاشرت نمایید. 2- در مصرف مواد غذایی تنوع و تعادل را رعایت کنید. 3- در صورت بروز گیجی و اغتشاشات …

پرده ، اندكي‌ كنار رفت‌ و هزار راز روي‌ زمين‌ ريخت. رازي‌ به‌ اسم‌ درخت، رازي‌ به‌ اسم‌ پرنده، رازي‌ به‌ اسم‌ انسان. رازي‌ به‌ اسم‌ هر چه‌ كه‌ مي‌داني. و باز پرده‌ فرا آمد …

همه ي آدم ها يک روز مي آيند و مدتي مي مانند، دل هايمان به بودنشان خوش است اما ته دلمان باور داريم که روزي مي روند، تا جايي هم که بتوانيم باورمان را، باورش نمي کنيم. چون …