هر روز دستانم سر می خورند از نگاهت و میان این دغدغه های نیستی جهان هنوز هم بر یک مدار می چرخد و جاذبه نگاهت هر روز پریشان ترم می کند یک جایی تو را …
بیشتر بخوانید...در شعاع دلتنگی من…
موهایم را پریشان کردم، چشمانم را بستم، دستهایم را در آغوش کشیدم، و زمزمه کردم تو را ؛ در میان این همه نداشتنت، چه ساده تو را دارم؛ تو همین جایی، در همین حوالی، در …
بیشتر بخوانید...هوای فاصله ابری ست
صدای باران را می شنوی! هوای فاصله ابری ست؛ قهوه ی تلخ ناباوریت را سر بکش، صندلی بی تفاوتی ات را کنار بزن، تا آغوش زرد من، تنها، یک بوسه باقی ست… پارمیس وَردی پناه
بیشتر بخوانید...به من اقامت دائم بده در آغوشت
شبانه رد شدم از مرزهای تن پوشت به من اقامت دائم بده در آغوشت سیاه بخت تر از مویِ سربهزیرِ تو باد هر آن کسی که سرش را نهاد بر دوشَت شبی ببوس در آیینه …
بیشتر بخوانید...کنار چشمانت رنگین کمان می کارم
در گوشه کنار چشمانت رنگین کمان می کارم دست هایت را به دستانم گره می زنم پیچک می شوم در آغوشت می پیچم صدای نفس هایت را آهسته آهسته می شونم از راه می رسند …
بیشتر بخوانید...او شیشه ی عمرم شد و من دیو بد انجام
آرامش دریا به تب و تاب درآمد وقتی پری ِ کوچکم از آب درآمد پیراهنی از پولک و پروانه به تن کرد تر کرد لبش را؛ گل عنّاب درآمد از خوشه ی پروین گل ِ …
بیشتر بخوانید...فکر می کنم بهتره برگردی! [فایل صوتی]
ما چقدر با هم خاطره های قشنگ نداریم… یا مثلا چقدر کافه نرفتیم. ما چقدر با هم چایی نخوردیم! فیلم ندیدیم و نخندیدیم. آه لعنتی… ما چقدر با هم خوش نگذروندیم. شهر بازی و تئاتر و سینما نرفتیم. چقدر توو آغوش …
بیشتر بخوانید...تفهیم اتهام
درین محاکمه تفهیم اتهامم کن سپس به بوسه ی کارآمدی تمامم کن اگر چه تیغ زمانه نکرد آرامم، تو با سیاست ابروی خویش رامم کن به اشتیاق تو جمعیتی ست در دل من بگیر تَنگ …
بیشتر بخوانید...به حرف هایم اعتماد کن دلم
تا به حال از تمام حس های دنیا عقب مانده ای؟ تا به حال نسبت به تمام حس های دنیا بی حس شده ای؟ تا به حال خودت را در آغوش گرفته ای؟ حالا، من …
بیشتر بخوانید...شاعر دیوانه
شاید روزی کسی در آغوشت شعرهای مرا برایت نجوا کند… می دانم ، آن روز خواهی گفت عجب شاعر دیوانه ای! منبع: مجموعه اشعار ستاره ، آزاده پارسا
بیشتر بخوانید...