شاید دوستت بداردِ آخرین به طعم شیرین گلابی ریخت از دهان دوربین که پروانهایی گریخته از سرفهها در مجابِ پنجره ای برای پاییدنِ نام تو سرک می کشید این که بنویسم از دریا کسی تو …
بیشتر بخوانید...امروز روز مهربانی منست
امروز شاید کمی بخندم یا تبسمی کوتاه از آمدنم ، گیسوانم را به دست باد می دهم و به پیراهن تنم عطر مریم می زنم عروس گرما می شوم و آسمان را به لبخند خورشید …
بیشتر بخوانید...صدای پای بهار
این روزها همه جا صدای پای بهار است. آوای زندگی و صدای بی صدای ِ شکوفه های باغ خدا، بهار لبریز از طراوت است، پُر است از نو شدن های كائنات، بهار می رسد تا خون تازه ای …
بیشتر بخوانید...