تنهایی را میان خانه بغض می کنم و دلتنگی از سر و کولم بالا می رود زمان را آه می کشم و با وعده ی دیدار انتظار مرا می بلعد… مریم پورقلی
بیشتر بخوانید...هوای فاصله ابری ست
صدای باران را می شنوی! هوای فاصله ابری ست؛ قهوه ی تلخ ناباوریت را سر بکش، صندلی بی تفاوتی ات را کنار بزن، تا آغوش زرد من، تنها، یک بوسه باقی ست… پارمیس وَردی پناه
بیشتر بخوانید...هیچ خیابانی مرا به او نمی رساند
فنجانی چای می نوشم و به خود می گویم در این عصرهای تنهایی که هیچ خیابانی مرا به او نمی رساند و هیچ کوچه ی بن بستی نشان از طعم لبهایش ندارد دیگر چه سود …
بیشتر بخوانید...۶ راه اسرار آمیز برای یافتن مرد ایده آل
آیا تا به حال به طریقی که کفش هایتان را در می آورید فکر کرده اید؟ آیا آنها را از پا در آورده و به گوشه ای پرت می کنید؟ آیا به طریقه در آوردن …
بیشتر بخوانید...چشمانت به تنهایی دیوان شعری ست…
پای دوست داشتنت که وسط می آید واژه هایم رنگ شعر می گیرند چشمانت به تنهایی دیوان شعری ست مریم پورقلی
بیشتر بخوانید...کارهایی ساده ولی شادی آور
خودتان باشید، روح و روان و شخصیت تان را ویرایش نکنید. اجازه دهید همانگونه باشید که آفریده شده اید. هرگز سعی نکنید مطابق آنچه از دیگران می بینید خودتان را تغییر داده و شبیه دیگران …
بیشتر بخوانید...همین امشب بر من ببار
به درد بگو در انتظار چه هستی؟ همین امشب بر من ببار تنهایی هست، سکوت هست، و دلی که دزدانه حواسش، پَرتِ انتظار است… به کجای دنیا بر می خورد تو هم ببار! مریم پورقلی
بیشتر بخوانید...خرمشهر آباد شد!
به خرمشهر می مانم تسخیر شد آزاد شد اما خرمشهر نه دیگر شهر بود و نه خرم سینه سوخته بود و غمگین نه آباد بود و نه ویران مانده در حیرت چنان که من مانده …
بیشتر بخوانید...از جنس بهار
مرا از پاییز و زمستان عبور دهید هوس ِ بهار کرده ام حالا که فصل ها، یکی شده اند یکی بیاید کمی بهار، همراه ِ خودش داشته باشد یکی که میان ِ سایه های تنهایی …
بیشتر بخوانید...شروع کن به خندیدن
زندگی با من می جنگد، چون من آن آدمی هستم که همیشه با او در ستیزم. زندگی در برابر هر مشکلاتش به من دو شانس می دهد. اول آن که غمگین شوم، دوم آن که …
بیشتر بخوانید...