تو رو سی شب، تو رو سی سال توو تنهایی صدا کردیم تمام روزه هامونو با لبخند تو وا کردیم تو رو داشتن واسم بسه من این احساسو میدونم تو می خندی و با یادت …
بیشتر بخوانید...اینجا آدم بزرگ ها حواسشان خیلی پَرت است
آمدند، ماندند، صدای نفس هایشان اذیتمان کرد. به دلهایمان نچسبیدند. به زور از دنیایمان بیرونشان کردیم آدم بدِ یِ قصّه یشان شدیم اما ما بد نبودیم. آمدند، قدم زدند، مدتی بعد رفتند. دلهایمان برایشان تنگ شد. از دور برایشان مُردیم اما نداشتیمشان. آن ها آدم های بدی نبودند فقط …
بیشتر بخوانید...همین امشب بر من ببار
به درد بگو در انتظار چه هستی؟ همین امشب بر من ببار تنهایی هست، سکوت هست، و دلی که دزدانه حواسش، پَرتِ انتظار است… به کجای دنیا بر می خورد تو هم ببار! مریم پورقلی
بیشتر بخوانید...عزیزم هایِ دروغکی
دیگر از دست خودمان خسته شده ایم. به آدم ها می گوییم عزیزم، اما آن ها عزیزهای ما نیستند. به آدم ها محبت می کنیم اما دوستشان نداریم و محبت زورکی بد است. خیلی بد …
بیشتر بخوانید...یک گُل
گفتند با يک گل بهار نمي شود مگر تو گلستان بودي که بعد از رفتنت همه ی دنيا خزان من است نگار سپهري
بیشتر بخوانید...کمی نزدیک تر
… آروين [کمی نزديک آلما می شود]: مي شه با من ديگه از غيب شدن و نبودن حرف نزنی؟ آلما: از بودن هم نمی تونم. آروين [سيگاری از جيب کتش در می آورد و مي …
بیشتر بخوانید...شروع کن به خندیدن
زندگی با من می جنگد، چون من آن آدمی هستم که همیشه با او در ستیزم. زندگی در برابر هر مشکلاتش به من دو شانس می دهد. اول آن که غمگین شوم، دوم آن که …
بیشتر بخوانید...جاذبه ی فرش ِ زمین
عشق، غالب نیرویی ست در اعماق جهان دلمان مرکز و کانون همین نیروهاست. دل ما پر شده از عشق به هستی به بشر، نیوتن!! منبع یک عشق ِ جدید، عشق آموختن جاذبه ی فرش ِ …
بیشتر بخوانید...زندگی یک کتاب است
زندگی شما مثل یک کتاب است. صفحه عنوان، نام شماست. مقدمه آن، معرفی شما به دنیاست. صفحات آن، گزارش روزانه تلاش ها، کوشش ها، لذت ها و یاس های شما می باشد. هر روز افکار …
بیشتر بخوانید...عمر گر خوش گذرد، زندگی نوح کم است
حکیمی، در کنار ساحل دریا مردی را دید که اندوهگین نشسته بود و برای دنیا غم می خورد. حکیم به او گفت: ” برای دنیا غم نخور، اگر در نهایت توانگری، در یک کشتی بودی …
بیشتر بخوانید...