رفته ای چندی ست تا خالی شوی از ما و من ها خوش ندارم ناخوش احوالت کنم با اين سخن ها گريه کردم بي تو روی شانه های جالباسی عطر تلخت مانده روی تک تک …
بیشتر بخوانید...دامان توست بازدم باغ های چای
نامش همین که سبز شود بر زبان من طعم تمشک تازه بگیرد دهان من در سفره ی ضیافت ما غیر بوسه نیست من میهمان اویم و او میهمان من من برکه ای زلالم و لب …
بیشتر بخوانید...جای ِ تمام گیلاس ها
ای کاش تو را داشتم و به جای ِ تمام گیلاس ها از درخت ها آویزان می شدم. به جای دلقک ها می رقصیدم. شبیه به کودکان هیجان زده می شدم. چنان قوانین طبیعت را بر هم …
بیشتر بخوانید...او شیشه ی عمرم شد و من دیو بد انجام
آرامش دریا به تب و تاب درآمد وقتی پری ِ کوچکم از آب درآمد پیراهنی از پولک و پروانه به تن کرد تر کرد لبش را؛ گل عنّاب درآمد از خوشه ی پروین گل ِ …
بیشتر بخوانید...بی هوا
جایی انتهای رودخانه ام… گمراه و سرگردان! نه آنقدر ماهی ام که دوام بیاورم نه آنقدر آدم ، که بی هوا بمیرم! مونا مهرپور
بیشتر بخوانید...ماه و ماهی[موسیقی]
تو ماهی و من ماهی ِ این برکه ی کاشی اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی آه از نفس پاک تو و صبح نشابور از چشم تو و حُجره ی فیروزه تراشی پلکی بزن ای …
بیشتر بخوانید...کوسهای را در مخزن زندگی تان بیندازید
ژاپنیها به ماهی تازه علاقه ای بسیار دارند. اما ماهیگیران در طی چند دهه ی اخیر نتوانسته اند ماهی هایی فراوان را از آب های ساحلی صید کنند. به همین دلیل ، آنان کوشیدند قایق …
بیشتر بخوانید...