پدر و مادر ملانصرالدین سبک تربیتی سهل گیرانه ای نسبت به او داشتند و از طرف دیگر از روی دلسوزی بی مورد او را تر و خشک می کردند و در ناز و نعمت بزرگش …
بیشتر بخوانید...ملانصرالدین و دزد
ملانصرالدین در بازار مغازه ای داشت و خانه ای در بالای آن که شب ها همانجا اقامت داشت. شبی دزدی به دکان ملا زد. او با سوهان مشغول بریدن قفل در بود. ملا چون بی …
بیشتر بخوانید...ملانصرالدين و الاغ چموش
ملانصرالدین، الاغ چموش و ناآرامی داشت که روزی آنقدر وی را اذیت کرد که افسارش را گرفت و به بازار برد تا او را بفروشد. در بین راه به هر دوست که میرسید شروع به …
بیشتر بخوانید...ملانصرالدین و شغل کاتبی
ملانصرالدین چندی بود که شغل کاتبی را برگزیده بود. روزی همکار بد خطش گفت: «نوشته های من به حدی ناخوانا است که صد دینار برای نوشتن می گیرم و صد دینار دیگر نیز برای خواندن.» …
بیشتر بخوانید...