بایگانی/آرشیو برچسب ها : واژه

دست از تعبیرِ سیاهی موهایم بکش ، از کبودی واژه هایم ، قافیه نساز ، زهرِ بوسه هایم را سر نکش ، سالخوردگیِ روحم را نوازش نده ، کافی ست به چشمانم زل بزنی تا …

پای دوست داشتنت که وسط می آید واژه هایم رنگ شعر می گیرند چشمانت به تنهایی دیوان شعری ست مریم پورقلی

شادترین ِ آدم ها کسانی هستند که صادقانه به هر چیز و هر کسی که دوست دارند ابراز احساسات می کنند. آدم هایی که تنهایی را انتخاب کرده اند، باز هم دوست دارند میانه ی …

با دست هایت موهایم را ورق بزن واژه ها را شانه کن شعری بنویس آنقدر ادامه اش بده تا از دندانه های ِ شانه، واژه سرازیر شود بیت ها را بشکن دست هایت چسبیده به …

“دوستت دارم” هایت را بغل می کنم می گذارم زیر بالِشَم مبادا دست ِ کسی لمس کند واژه هایش را… نفیسا عمادالاسلامی

هر روز در من زني مي ميرد که آستين ِ واژه هايش براي سرودن ِ درد، هر لحظه کوتاه و کوتاهتر مي شود مريم پورقلي

راه انداختن یک کسب و کار موفق، همانطور که احتیاج به تخصص و ذکاوت دارد، یک اتفاق ِ درونی و ذهنی هم هست. شاید باهوش ترین، با استعداد ترین و تحسین برانگیز ترین شخص در …

کدام قاب عکس توان گفتن قصه ای جدید را دارد؟ قصه ها تکراری است و تکراری تر از قصه ها، آدم ها هستند. همه ی مان دنبال تغییر کردن هستیم و باز هم قصه هایمان …

صبح تکرار آفرینش است و تکرارِ واژه های یک طلوع لبخند را بر لبت بنشان زندگی شاید نوایی ست که تو را به بودن های بی تکرار عادت دهد… مریم پورقلی

عصیان می کند این نانوشته های من در دل، بگذارید… این شعر مرا از من بگیرد کسی چه می داند شاید تو در واژه هایم پیدا شوی مریم پورقلی