یک برنامه مطمئن | داستان مدیریتی روباره و خرگوش | دکتر زندگی

یک برنامه مطمئن

روباهی برای گربه جلسات آموزشی برگزار می کرد که در آن روش هایی که بتوان از دست دشمنان فرار کرد را آموزش می داد.

روباه: “من یک عالم ِ فن بلدم که می توانم از دست دشمن فرار کنم.”

گربه: “من فقط یک روش دارم و با همان روش هم موفق می شوم.”

در همین لحظه صدای تعدادی سگ شکاری به گوش رسید. گربه فورا از درخت بالا رفت و لای شاخه های درخت پنهان شد و گفت: “این فن من است.”

روباه به روش های مختلف فکر کرد و همین طور که فکر می کرد سگ ها نزدیک شدند و در همین حین روباه شکار شد.

گربه که داشت این صحنه را نگاه می کرد، گفت: یک برنامه مطمئن که قابل اجرا باشد، بهتر از هزاران برنامه ای است که غیر قابل اجرا باشد.

پیروز باشید

درباره‌ی صابر خطیری

صابر خطیری
- پژوهشگر و نویسنده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *