ملانصرالدین و دزد | دکتر زندگی

ملانصرالدین و دزد

ملانصرالدین در بازار مغازه ای داشت و خانه ای در بالای آن که شب ها همانجا اقامت داشت. شبی دزدی به دکان ملا زد. او با سوهان مشغول بریدن قفل در بود. ملا چون بی خوابی به سرش زده بود به بیرون نگاه کرد و در تاریکی شبح مردی را در جلو دکانش دید. از او پرسید: «ای مرد کیستی و در این وقت شب اینجا چه می کنی؟»

دزد هم خود را نباخت و گفت : «من دوره گرد بینوائی هستم. دلم گرفته، دارم کمانچه می زنم.»

ملا پرسید: «این چه کمانچه ای ست که صدا ندارد؟»

دزد پاسخ داد: «این نوعی کمانچه است که فردا صبح صدایش به گوشت می رسد.»

ملا خوابید و دزد هم مغازه را خالی کرد و رفت. صبح که ملا مغازه اش را خالی یافت شروع به کوبیدن به سرش و گریه و زاری کرد و تازه فهمید که منظور دزد شبگرد نما چه بوده است.

نکته: در زندگی اکثر آدمیان انتخاب های امروز و نتایج آن فاصله چند ساله است. و این مهمترین دلیلی است که فراموش می کنیم زندگی امروز ما حاصل انتخاب های دیروز ماست. این فراموشی ما را در مقام طلبکار از زندگی قرار می دهد و در مقام یک شاکی مظلوم همه را مقصر می دانیم. به عنوان مثال:

– یک روز ورزش نکردن یا پر خوری شما را چاق نمی کند، اما انتخاب هر روزه ی پرخوری و ورزش نکردن در درازمدت شما را با اضافه وزن روبه رو می کند. در واقع صدای اثر ورزش نکردنتان بعدا بلند می شود.

– یک نخ سیگار کشیدن شما را به یکباره دچار بیماری نمی کند، اما اگر به این کار ادامه بدهید صدایش را بعدا در قالب بیماری می شنوید.

– نگذاشتن وقت کِـیفی برای خانواده و بچه ها در دراز مدت نتیجه اش را نشان می دهد: زمانی که بچه هایتان را دچار آسیب های اجتماعی می بینید و رابطه تان با همسرتان به سردی گرائیده است.

سعید گل محمدی

درباره‌ی سعید گل محمدی

سعید گل محمدی
- نویسنده، مترجم و مدرس در حوزه‌ی مهارت‌های زندگی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *