دو تروريست داشتند در داخل يک رستوران با هم بحث مي كردند.
گارسون از آنها پرسيد: در مورد چه چیزی بحث مي كنيد؟
تروريست: ما داشتيم براي كشتن ١٤ هزار نفر انسان و يك الاغ برنامه ريزي مي كرديم.
گارسون: چرا يك الاغ ؟!
سپس تروريست رو به همكارش كرد و گفت: ببين، نگفتم هيچكس به ١٤ هزار نفر انسان اهميتي نمي دهد!
نکته: وقتي انسان بخواهد چيزي را اثبات كند، اين كار را انجام می دهد و برایش هزار دلیل و استدلال مي آورد! آدم ها به راحتي خودشان را شكست خورده می انگارند و برایش هزار دلیل و استدلال ردیف مي كنند! و حاضر نيستند براي تغيير وضعیت خودشان قدمي بردارند! به عنوان مثال می گویند:
- آخه مي دوني، من خونواده خوبي نداشتم!
- مي دوني، من سنم كم بود به زور شوهرم دادن!
- راستش من هميشه مي خواستم آدم موفقي بشم ولي شرايط بر عليه من بود!
- آخه از من ديگه گذشته، ديگه نمي تونم شغلم رو تغيير بدم!
- آخه من تحصيلاتش رو ندارم!
- ببين خونواده من اصلا از من حمايت نمي كنن!
- آخه ما وضع مالي خوبي نداريم، مي فهمي ديگه!
- و هزار بهانه و دلیل دیگر که خودتان از آن باخبرید.
ولي واقعيت اين است كه شما صرفا باورها و رفتارهایتان را با توجيه اثبات مي كنيد. تلاش كنيد با ماجراهاي زندگي به شكل جديدي برخورد كنيد. یک نگاه جديد. شايد امروز بايد یک تغيير اساسي در باورهایتان و اقدامات تان ايجاد كنيد.
بلند شويد، تصميم بگيريد و حركت كنيد. نگذاريد بهانه ها، توجیه ها و استدلال هایتان رفتار ضعيف امروزتان را تقويت كنند. اگر تغيير لازم است همين حالا از جای خود بلند شويد، و با یاد خدا و همت و تلاش آن را انجامش بدهید.