با استکان قهوه عوض کن دوات را بنویس توی دفتر من چشم هات را بر روزهای مرده تقویم خط بزن وا کن تمام پنجره های حیات را خواننده ی کتیبه ی چشم و لبت منم …
بیشتر بخوانید...نجات از آتش
زوجي به نام جان و مري، خانه اي مجلل و پسر و دختري دوست داشتني داشتند. جان شغل خوبي داشت و از او خواسته بودند براي يك مسافرت تجاري چند روزه به شهر ديگري برود. …
بیشتر بخوانید...