آرام که باشی باز هم در دلت غوغایی ست، چشمهایت را می بندی که دلت را نبینند، باز هم آرام نمی شوی، دنیایت خراب است، تمام عشقت را با ضرب آهنگِ سازت می سرایی غزلهایت …
بیشتر بخوانید...تو را باید دوباره سرود
نه غزلی نه قصیده نه مثنوی تو را باید دوباره سرود بی وزن، بی قافیه تو را باید با سپید قلم زد رها ، رها، رها… مریم پورقلی
بیشتر بخوانید...غزل ِ چشم هایت
از غزل ِ چشم هایت تا قصیده ی نگاهم چند شهر فاصله است؟! می خواهم آذین ببندم تمام بیت های قصیده ام را به غزل ِ چشم هایی که هرگز از آن ِ من نخواهد …
بیشتر بخوانید...