آغوش تو چقدر می آید به قامتم در آن به قدر ِ پیرهن ِ خویش راحتم می پوشمت که سخت برازنده ی منی امشب به شب نشینی ِ خورشید دعوتم با خود تو را به …
بیشتر بخوانید...بزم ِ عاشقانه
در این بزم ِ عاشقانه که در دلم بر پا کردی حال بگو جای ِ رفتنت را با کدام، آمدنی پُر کنم! مریم پورقلی
بیشتر بخوانید...ذره ای ندارمت
شب بيداري هاي من يعني ، چيزي کم است… در تمام بودنم درد کمي نيست؟ اين همه تو باشي و من ذره اي ندارمت… منبع: مجموعه اشعار دختر روياها ، آزاده پارسا
بیشتر بخوانید...یک فنجان چایِ تازه دم
مادرم روی فنجان ها حساس بود که ترک نخورند… که خوب شسته شوند… من اما روی فنجان ها جور دیگری حساسم!! که تو باشی برایت چای تازه دم کنم حواست نباشد بگویی ”دوستت دارم” و …
بیشتر بخوانید...حضرتِ پاییز
پاییز میرسد که مرا مبتلا کند با رنگهای تازه مرا آشنا کند پاییز میرسد که همانند سال پیش خود را دوباره در دلِ قالیچه جا کند او میرسد که از پس نه ماه انتظار راز …
بیشتر بخوانید...تاریخِ آخرین لبخندت
من شباهت عجیبی به زن هایی که دقیق نمی دانند چگونه دلبری کنند ، دارم. صبح ها اما، خیلی زودتر از تو بیدار می شوم و صبحانه ای دلچسب روی میز می چینم. موهایم را …
بیشتر بخوانید...خاورمیانه ی جنجالی
از شرق تا غرب چشمانت تا خطوط جلگه ی لبانت و امتداد کوهستانی گونه هايت تا انحنای پيوسته ی ابروانت کوير احساسم را به تلاطم ديدنت می جنباند کمی به دست های بی رمقم زندگی ببخش در …
بیشتر بخوانید...قافیه های پرپر شده
کاش پایت را از شعرهایم می کشیدی کنار من توان جمع کردن این همه قافیه هایِ پرپر شده را ندارم نگار سپهری
بیشتر بخوانید...سرزمینی وحشی
چشمانت سرزمينی ست وحشی بکر و دست نيافتنی و آنقدر زيبا که مرا در خود گم می کند مريم پورقلی
بیشتر بخوانید...یک تصویر رویایی ز تو
دوست دارم شعر گویم حال دل بهتر شود با تو از احساس خوانم، خطی از دفتر شود دوست دارم در کنار چایی و قندان خود لمس دستان تو باشد، مزه اش محشر شود!! دوست دارم …
بیشتر بخوانید...