دوست دارم شعر گویم حال دل بهتر شود با تو از احساس خوانم، خطی از دفتر شود دوست دارم در کنار چایی و قندان خود لمس دستان تو باشد، مزه اش محشر شود!! دوست دارم …
بیشتر بخوانید...خانواده ماندنی ست
ارزشمندترین وقایع زندگی معمولا دیده نمی شوند و یا لمس نمی گردند، بلكه در دل حس می شوند. لطفا به این ماجرا كه دوستم برایم روایت كرد توجه كنید. او می گفت: كه پس از …
بیشتر بخوانید...فرمانده ی کشتی خود
می گویند مرد جاهلی کشتی ای به ارث برد. با این که از دریا و دریانوردی چیزی نمی فهمید، به این فکر افتاد که فرمانده کشتی شود و روی آب های بیکرانِ اقیانوس به حرکت …
بیشتر بخوانید...سراپا حرف
تو گوش باش من سراپا حرفم برای هزار بار گفتن دوستت دارم مريم پورقلی
بیشتر بخوانید...تعصب
مردی ثروتمند در میامی وارد رستوران شد. نگاهی بدین سوی و آن سوی انداخت و دید زنی آفریقایی (سیاه پوست)، در گوشه ای نشسته است. به سوی پیشخوان رفت و کیف پولش را در آورد و …
بیشتر بخوانید...انتخابِ بد یا بدتر
همه ي آدم ها کسي را دارند که به او تکيه کنند. به او افتخار کنند. با غرور نگاهش کنند و پُزش را به تمام دنيا بدهند. پُز خوب بودنش را، پُز اين که او بي نظير است. اما …
بیشتر بخوانید...جنگ برای “عشق”
يکي “تپانچه” مي نواخت! يکي “کمانچه” هر دو آهنگ داشت! اولي دلخراش و ديگري موزون و دلخراش تر نقطه ي تمايز اما “هدفی” خاص بود! يکی عشق برای “جنگ” ، و ديگري جنگ براي “عشق” …
بیشتر بخوانید...تدبیر خداوند
غروب یک روز بارانی زنگ تلفن به صدا در آمد. زن گوشی را برداشت. آن طرف خط پرستار دخترش با ناراحتی خبر تب و لرز شدید دختر کوچکش را به او داد. زن تلفن را …
بیشتر بخوانید...مدير ورشكسته
مدير شرکتي روي نيمکتي در پارک نشسته بود و سرش را بين دستانش گرفته بود و به اين فکر مي کرد که آيا مي تواند شرکتش را از ورشکستگي نجات دهد يا نه. بدهي شرکت …
بیشتر بخوانید...ستاره و ماه
درد داشت شبي که بغضهايم را ماه مي شمرد و ستاره به تو چشمک مي زد مريم پورقلی
بیشتر بخوانید...