یک خط صاف | دکتر زندگی

یک خط صاف

شبی، برف فراوانی آمد و همه‌جا را سفیدپوش کرد. فردای آن شب، ‏دو پسر کوچک با هم شرط بستند که از روی یک خط صاف، از راهی عبور کنند که به مدرسه می‌رسید.

یکی از آنان گفت: «کار ساد‏ه‌ای است!»، بعد به زیر پای خود ‏نگریست که با دقت گام بردارد. پس از پیمودن نیمی از مسافت، سر خود ‏را بلند کرد ‏تا به ردپاهای خود ‏نگاه کند. متوجه شد که به صورت زیگ زاگ قدم برد‏اشته است.

دوستش را صدا زد ‏و گفت: «سعی کن که این کار را بهتر از من انجام دهی!»

پسرک فریاد ‏زد: «کار ساده‌ای است!»، ‏بعد سر خود ‏را بالا گرفت، به درِ مدرسه چشم د‏وخت و به طرف هدف خود ‏رفت. ردپای او کاملا صاف بود.

درباره‌ی سید دانیال آل عقیل

سید دانیال آل عقیل
- مدرس بازاریابی ، ارتباطات و کارآفرینی - مدیریت تیم مشاوره برندینگ چکاد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *