فصل دوم: همه چيز بوي نا آشناي غربت را مي داد. چهره ی دودآلود ِ شهر با آن ساختمان هاي بلند و دلگيرش، مردم خسته كه از گرماي سوزان تابستان گريزان بودند، بي هيچ شِكوه …
بیشتر بخوانید...بالِ فرشته
اسم من فرشته است. من در خانوادهای بسیار ثروتمند به دنیا آمدم. پدرم که به عنوان ِ با ایمانترین مرد ِ ثروتمند ِ شهر شهرت یافته بود، به جز من دو پسر هم داشت. او …
بیشتر بخوانید...