من به اندازه یک عمر با نگاهت حرف دارم گناه من چیست که دیر به دیر چشمانت را رونمایی می کنی!
بیشتر بخوانید...چیزی به اسم آگاهی
سالها پیش شهری بود که در آن همه ی مردم شاد بودند. ساکنان شهر هر کاری می خواستند، انجام می دادند و به خوبی با هم کنار می آمدند. فقط شهردار شهر غمگین بود، چون …
بیشتر بخوانید...