آدمی راه میرود و این عجیب نیست اما آدمی راه میرود تکههای خود را جمع میکند در لولهی اسلحه شکاری شاید بخواهد به سمت ماه شلیک کند یا وسط اقیانوس وسط یکی از همین جنگها …
بیشتر بخوانید...ذهن ما باغچه است
ذهن ما زندان است ما در آن زندانی قـــفل آن را بشکن در آن را بگشای و بـرون آی ازین دخمه ظلمانی نگشایی گل من خـویـش را حبـس در آن خواهی کرد همدم جهل در …
بیشتر بخوانید...بی محبت هیچ کاری بر نمی آید مرا
ذهن ما زندان است ما در آن زندانی قـــفل آن را بشکن در آن را بگشای و بـرون آی ازین دخمه ظلمانی نگشایی گل من خـویـش را حبـس در آن خواهی کرد همدم جهل در …
بیشتر بخوانید...