بندگی | دکتر زندگی

بندگی

اگر نمی توانیم همه ی رنجها را از بین ببریم، [ دست كم ] می توانیم برخی از آنها را از بین برده و برخی دیگر را آرامش بخشیم.((زیگموند فروید))

برده ای؟ پس دوست نتوانی بود. خودكامه ای؟ پس دوستی نتوانی داشت.((نیچه))

طغیان [ =سركشی ] شرف برده است.((نیچه))

تو راه را از یاد برده ای؛ اكنون راه رفتن را نیز از یاد خواهی برد.((نیچه))

زندان جایی بس امن است برای ناآرامان! چه آسوده به خواب می روند جانهای جانیان زنجیری! تنها وجدان داران از وجدان در عذابند!((نیچه))

برایت آرزومند لقمه ای چرب و هاضمه ای [ =گوارنده ] خوبم. كتابم را اگر بگواری، مرا نیز با آن فرو برده ای!((نیچه))

نمی خواهم برده باشم؛ نه اكنون، نه هیچ وقت!((نیچه))

هر اخلاق و دستور اخلاقی، طبیعت بردگی و حماقت را پرورش می دهد؛ زیرا روح را با انضباط تحمیلی خود خفه و نابود می كند.((نیچه))

فیلسوف باید از ایمان به زبان فراتر رود، زیرا مفاهیم در چارچوب زبان اسیر می شوند و نمی توان آنها را به طور كامل با زبان بیان كرد.((نیچه))

آیا برده هستی؟ پس دوست نتوانی بود، آیا خودكامه هستی؟ پس دوستی نتوانی داشت. دیر زمانی است كه بردگی و خودكامگی در زن نهان گشته اند، از این رو زن را توانِ دوستی نیست؛ او عشق را می شناسد و بس.((نیچه))

هیچ قدرت و اعتلای انسانی وجود ندارد كه نوع جدیدی از برده داری را طلب نكند.((نیچه))

به احتمال زیاد، دانش طی هزاران سال اسیر وجدان كاذب بوده است و زندگی متفكران بزرگ با تحقیر خود و عقده های پنهانی بسیار همراه بوده است.((نیچه))

شخصیتهای ضعیف چون بدون برده شدن نمی توانند خدمت كنند، از خدمت كردن بیزارند.((نیچه))

هر بار دل خویش را سخت به بند كشیم و اسیر كنیم، می توانیم به جان خویش، آزادی های فراوانی بدهیم. كسی حرف مرا باور نمی كند، مگر آنكه از پیش آن را بداند… .((نیچه))

شناخت به خاطر خود شناخت؛ این واپسین دامی است كه اخلاق می گسترد و آدمی نیز سراپا اسیر آن می شود.((نیچه))

روشن است كه انسان‌های كامروا همیشه كسانی هستند كه می‌توانند در گوشه‌های سلول زندان نیز سلول‌های سازنده‌ی مغز خود را پرورش دهند.((استیو چندلر))

اگر انسان همه‌ی تمركز و اندیشه‌‌اش را در سمت چپ مغز خود بگذارد، خود را در یك زندگی ساكت پر از افسردگی، زندانی كرده است.((تئوریو))

كسانی كه بتوانند به مقام زیبایی- آن گونه كه مناسب آن است- پی برده و حقیقت آن را مشاهده كنند، كمیاب هستند.((افلاطون))

زیاده‌روی در آزادی، به ناچار منجر به زیاده‌روی در بندگی خواهد شد؛ چه در فرد، چه در حكومت.((افلاطون))

اگر بخواهیم احساسات خود را در زندان وجودمان پنهان كنیم، یك روز سرانجام ریشه‌های عشق، خودشان را از ژرفای گور بیرون خواهند كشید.((ویلیام بلیك))

همه‌ی خردها و مذاهب كهن، یك چیز به تو می‌گویند: “برای خودت به تنهایی زندگی نكن، بلكه برای دیگران زندگی كن. اسیر نفس خود نباش، چون به زندانی ابدی تبدیل می‌شود.”((باربارا وارد))

نویسنده ای كه تنها در پی حُسن، زیبایی و كمال است، اسیر حُسن شناسی، زیبایی و كمال خواهد ماند.((كریستین بوبن))

راستی، به خرگوش ها می ماند؛ [آنها] با گوش هایشان اسیر می شوند.((كریستین بوبن))

زندگی، منطق گریز است؛ همه چیز، زندانی زندگی است، به جز منطق بی انتهای دل.((كریستین بوبن))

یك نویسنده بیشتر اسیر وظیفه است تا حق.((كریستین بوبن))

اگر كسی، زندانی همیشگی گذشته ی خود نبوده باشد، برای همیشه رنگی از تبار و دودمان خویش بازگو خواهد كرد.((كریستین بوبن))

كاری نیست كه نتوان با اراده از پیش برد. همه ی دشواریهایی كه برای من پیدا شده به یاری اراده و اقدام، از بین برده ام.((گوته))

برخی برده به دنیا می آیند، دیگران برده می شوند و باز عده ای به سوی برده داری جذب می شوند.((فرناندو پسوا))

اگر برای تو آسان نیست كه تنها زندگی كنی، پس برده به دنیا آمده ای.((فرناندو پسوا))

انسان از بدو تولد تا مرگ به مثابه ی برده ی بیرونی خویشتن خویش، كه حیوانات نیز چنین اند، زندگی می كند. او در طول زندگی اش، زندگی نمی كند، بلكه با پیچیدگی های فراخ در ابعاد گسترده به زندگی نباتی دامن می زند.((فرناندو پسوا))

وای بر تو، اگر تنها فشار زندگی وادارت كند كه برده شوی.((فرناندو پسوا))

هرچند كه مادرم برای من دچار سختی های فراوانی شده است، ولی فكر می كنم از آنها لذت نیز برده است.((مارك تواین))

وظیفه ی ما این است كه خود را از زندانی كه به گستره ی دلسوزی و در آغوش كشیدن تمام آفریده های طبیعت و زیبایی های آن است، برهانیم.((آلبرت انیشتین))

هر انسانی دارای مراد دل و سرزمین نوید داده شده ای است؛ ولی چنان اسیر اندیشه های منفی خود شده اید كه همه ی اینها دور از دسترس و نشدنی یا والاتر از آن می نماید كه بتواند پیش بیاید.((فلورانس اسكاول شین))

در درون هر یك از ما توان سازگاری با تندرستی و بیماری، توانگری و فقر، آزادی و بردگی نهفته است. این ما هستیم كه آنها را در سلطه داریم نه دیگران.((ریچارد باخ))

بدترین چیز در مورد بردگی این است كه دست آخر، برده ها به آن خو می گیرند.((ارسطو))

بیشتر ما اگر اراده كنیم، می توانیم از این دنیا یك قصر یا یك زندان بسازیم.((سرجان لوباك))

بزرگترین آزمون گیرنده، خداست و كوچكترین آزمون دهنده، بنده‌ی خدا.((ویكتور هوگو))

اگر ذهن، كه بر بدن فرماندهی می‌كند، به گونه ای خود را فراموش كند كه انگار بر برده‌ی خود لگد می‌زند، برده كه هرگز آن اندازه سخاوتمند نیست كه بتواند آسیب و خستگی را ببخشد، شورش می‌كند و ستمگر را در هم می‌كوبد.((هنری وادزورث لانگ‌فلو))

اگر كس در بند تردید، سرشار از آرزوهای شدید و تنها آرزومند خوشی باشد، تشنگی وی فزونی گیرد و به راستی بندهای خویش گرانتر كند.((بودا))

سرود آزادی از میان میله‌های زندان بیرون نمی‌آید.((جبران خلیل جبران))

شمایی كه با باد سفر می‌كنید! كدامین بادنما می‌تواند شما را رهنمون سازد؟ كدامین قانون بشری می‌تواند برایتان سودمند باشد؟ درحالی كه بندهای زندانتان را نشكسته‌اید؟((جبران خلیل جبران))

شادی نعمت همیشه هماهنگ با رنجی است كه برده ایم.((محمد حجازی))

كلمه ها، تواناترین داروهایی هستند كه نوع بشر به كار برده است.((رودیار كیپلینگ))

اگر می خواهی بنده كسی نباشی، بنده هیچ چیز نباش.((اك دوال))

اگر مردم می دانستند برای احراز مقام استادی چه رنجها برده ام و چه روزها و شبها جان كنده ام، هرگز از دیدن شگفتی های هنریم متعجب نمی شدند.((میكل آنژ))

درون هر آدم چاق و فربه، انسان لاغری زندانی است كه برای آزادی فریاد می كشد.((سیرل كانوس))

تاریخ تمام جوامع موجود، تاریخ مبارزات طبقاتی بوده است كه آزاده و برده، پاترسین و پلیبن، ارباب و سرف، استاد كارگاه و پیشه ور و روزمزد، در یك كلام، ستمگر و ستمدیده با یكدیگر ستیزی همیشگی داشته و به پیكاری بی وقفه، گاه نهان و گاه آشكار دست یازیده اند؛ پیكاری كه هر بار منجر به نوسازی انقلابی كل جامعه یا نابودی همزمان طبقات در حال پیكار شده است.((كارل هنریش ماركس))

برای انسان تیره بخت، مرگ، تخفیف در مجازات زندان زندگی است.((الكساندر چیس))

حاشا كه آواز آزادی از پس میله و زنجیر به گوش تواند رسید و از گلوگاه مرغان اسیر.((جبران خلیل جبران))

افتخارها، خدایان و آدمیان را برده می سازد.((هراكلیت))

آزادی یعنی اینكه می خواهم نه برده باشم و نه برده دار.((آبراهام لینكلن))

شاید بتوانید دست و پای مرا به غل و زنجیر بكشید و یا مرا به زندانی تاریك بیافكنید، اما افكار مرا كه آزاد است نمی توانید به اسارت در آورید.((جبران خلیل جبران))

خسروی بزرگتر، بندگی بیشتر می خواهد.((فردوسی))

آزادگان را كاهلی بنده می سازد.((فردوسی))

كسی به فرجام زندگی آگاه نیست، خداوند هم نیازی به عبادت بنده ندارد.((فردوسی))

برده فقط یك آقا دارد، اما شخص طمعكار نسبت به هر كسی كه او را یاری كند، برده است.((رالف والدو امرسون))

خواسته های خود را در میان دو دیوار محكم اراده و عقل زندانی كنید.((ارسطو))

پول، غلام مرد عاقل است و ارباب مرد احمق.((مثل آلمانی))

چون بمیرم بگویید، غریبی مشتاق به سوی وطن خویش هجرت كرد؛ در دنیا اسیر مراد خود بود و اكنون در آسمانها رهاست.((جبران خلیل جبران))

اگر كار، گونه ای تفریح باشد، زندگی لذت بخش است و اگر وظیفه باشد، زندگی همچون بردگی است.((ماكسیم گوركی))

آزادی زن این است كه در قفسی زندانی شود، اما میله های آن از طلا باشد.((ارنست ایبسز))

فتح هند باعث سرافرازی نبود؛ برای من دستگیری متجاوزین و سرسپردگانی مهم بود كه بیست سال كشورم را ویران ساخته و جنایت و غارت را در حد كمال بر مردم سرزمینم روا داشتند. اگر در پی افتخار بودم پادشاهان اروپا را به بردگی می گرفتم كه آن هم از جوانمردی و خوی ایرانی من به دور بود.((نادر شاه افشار))

به هنگام باز ایستادن تنفس، نفس از تكرار پی در پی آزاد می شود و تلاش برای آزادی از زندانی مخوف و اوج گرفتن در فضایی گسترده و پر از آثار حیات به سوی پروردگار ادامه می یابد تا بی پرده به وصال برسد.((جبران خلیل جبران))

هم اكنون به این حقیقت پی برده ایم كه افراد شاد غالباً كمتر از افرادی كه به گونه ای همیشگی احساس نگرانی و بدبختی می كنند بیمار می شوند.((ژوزف مورفی))

حتی زمانی كه بازی زندگی را به پایان برده اید، تنها احساس كار تیمی را به یاد می آورید.((؟))

من هنگامی آزادم كه همه ی جهانیان آزاد باشند؛ تا هنگامی كه یك نفر اسیر در جهان هست، آزادی وجود ندارد.((ژان پل سارتر))

هنرمند عاشق طبیعت است و به همین جهت، هم برده و هم ارباب آن است.((رابیندرانات تاگور))

ما در گونه ای زندان زندگی می كنیم، گونه ای جعبه. این جعبه در جعبه ای دیگر كه خود در جعبه ای دیگر گذاشته شده و آن جعبه در جعبه ای دیگر گذاشته شده و همین طور تا بی نهایت و بی نهایت، من به شما می گفتم نمی توان آن را درك كرد.((اوژن یونسكو))

مرگ، واژه ای است كه به مفهوم پایان یافتن به كار برده می شود. محدودیت ها پایان پذیرند؛ روح هیچ محدودیتی ندارد.((وین دایر))

دوستان در زندان به كار آیند كه بر سر سفره، همه دشمنان دوست نمایند.((سعدی))

وظیفه ی حقیقی دولت كارگری این نیست كه به گِرد اذهان عمومی قلاده پلیسی بیندازد، بلكه بر عكس این است كه آن را از بندگی سرمایه آزاد كند.((لئون تروتسكی))

اگر ایجاد پیوند آزاد بوده و با آزادی همراه باشد، شادی از راه خواهد رسید؛ چون آزادی ارزش غایی است و چیزی بالاتر از آن نیست. اگر عشق تو سوی آزادی رهنمونت كند، عشق تو عین بركت است، و اگر سوی بردگی برَدَت، نه بركت كه لعنت است.((اشو))

به این نكته پی برده ام كه بیشتر مردم آنقدر شاد هستند كه ذهن شان را نیز وادار می سازند این گونه باشد.((آبراهام لینكلن))

توجه نسبت به آینده باعث می شود كه انسان همیشه به نیروی خویش بیفزاید و برای فردای خود، بیش از آنچه امروز به كار برده است، توانایی به دست آورد.((سعید نفیسی))

چه بسیار آدمیان نادانی كه مهربانی شایستگان را بر نمی تابند. آنها در نهایت یا به بردگی تیزدندانان گرفتار آیند و یا چهره زشت تنهایی را آشكارا ببینند.((ارد بزرگ))

ما مالك اسباب مادی نمی شویم، بلكه بنده ی آن می گردیم.((رالف والدو امرسون))

برده یك ارباب دارد، اما جاه طلب به تعداد افرادی كه به او كمك می كنند، برده دارد.((بردیر))

موسیقی، زبان راستین جهانی است. موسیقی، هنر عقل های گمراه و اسیر نیست، بلكه هنر آزاده ترین و پركارترین عقل هاست. موسیقی وسیله ای برای اتفاق و تفاهم مشترك بین مردم است.((سن سانس))

وقتی قلب تو گشوده شود حتی اگر در زندان باشی همچنان ارباب می مانی.((اشو))

باید همیشه مراقب بود، زیرا ذهن پیوسته از ما می خواهد كه اسیر و دلبسته شویم و دلبسته شدن باعث آشفتگی ما می شود.((اشو))

اگر عاقلی، با جاهلان مباحثه مكن، زیرا خود را اسیر جهل خواهی ساخت و آنان را دانایی نخواهی آموخت.((گوته))

ای دلبر من، غزلهایی را كه روزگاری در دشت و دمن برایت می سرودم، اكنون در دیوانی فشرده و زندانی كرده ام، زیرا زمانه ناسازگار است.((گوته))

بی مایگی و بدكاری پاینده نخواهد بود. گیتی رو به رشد پویندگی است. با نگاهی به گذشته می آموزیم كه آدمیان، اشتباهاتی همچون برده داری، همسر سوزی و … را رها كرده اند. خردورزی! آدمی را پاك خواهد كرد.((اُرد بزرگ))

انسان هوشمندی كه به هوشمندی خود می نازد، به زندانی می ماند كه به بزرگی زندانش می بالد.((سیمون دیل))

دل آدمی بنده آرزو است. سرشتها یكسان نیست، هر كس خویی دارد و جویا و خواهان چیزی است.((بزرگمهر))

با عزم راسخ كار كنید، اسیر دست سرنوشت نشوید.((جان ماكسول))

انسان بدون انضباط در زندانی نامرئی محبوس است.((جان ماكسول))

مدتهاست به این امر پی برده ام كه آموزش دادن یك كار خوب به بیست نفر راحت تر از این است كه خودم یكی از آن بیست نفر باشم كه می بایست به دستورات خودم عمل كنم.((دیل كارنگی))

وقتی شریك زندگانی ناجور باشد و میل به تغییر نداشته باشد، انسان كمابیش زندانی ناسازگاری می شود.((جان ماكسول))

پول، نوكری بسیار سر به زیر، اما اربابی بسیار چموش است. اگر سوارتان شود، بنده آن خوهید شد.((استانلی جونز))

كسی كه در بند شخصیت خویش نباشد، نمی توان گفت كه به خود تعلق دارد؛ او متعلق به هر كس و هر چیزی است كه او را اسیر خود سازد.((جان فاستر))

می توانید مرا زنجیر كنید، می توانید شكنجه كنید، حتی می توانید تن مرا نیست و نابود سازید، ولی هرگز اندیشه مرا زندانی نخواهید كرد.((مهاتما گاندی))

مطالعه، یگانه راهی است برای آشنایی و گفتگو با بزرگان روزگار كه قرن ها پیش در دنیا به سر برده و اكنون در زیر خاك منزل دارند.((دكارت))

گنجی كه در اعماق نامحدود شما حبس شده است، در لحظه ای كه خود نمی دانید، كشف خواهد شد.((جبران خلیل جبران))

حكمرانی در دوزخ بهتر از بندگی در بهشت است.((میلتون))

راز تو برده توست، ولی وقتی كه آن را فاش كردی تو برده رازت هستی.((؟))

هرگز نمی توانیم صفت خوبی را در دیگران بشناسیم، مگر اینكه از آن بویی برده باشیم.((چینگ))

تقدیر، ارباب مردان ترسو است و برده مردان شجاع.((بزرگمهر))

دو نفر از پنجره زندان به بیرون می نگریستند؛ یكی گل و لای را می دید و دیگری ستاره های درخشان را.((دیل كارنگی))

درباره‌ی دکتر زندگی

دکتر زندگی
خانواده، عشق، تحول، موفقیت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *