اينکه تو مرا دوست داشته باشي، بي نهايت محال است! درست مثل اين که صبح ها خورشيد که بيدار مي شود، من صورتش را ببوسم! و شب ها پتوي ماه را من روي تن ِ نقره ايش بياندازم! مثل …
بیشتر بخوانید...هنوز هم…
هنوز هم مردان و زنان واقعي هستند که مي شود به آنان اطمينان کرد… هنوز هم مردماني هستند که مي تواني با آن ها به راحتي درد و دل کني… هنوز هم آدم هايي هستند …
بیشتر بخوانید...معجزه باور
مردی، شبی را در خانهای روستایی میگذراند و پنجرههای اتاق باز نمیشد. نیمه شب احساس خفقان کرد و در تاریکی به سوی پنجره رفت. نمیتوانست آن را باز کند. با مشت به شیشهی پنجره کوبید …
بیشتر بخوانید...