کلاه فروشی روزی از جنگلی میگذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. بنابراين کلاهها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست. بالای سرش را نگاه کرد، تعدادی میمون …
بیشتر بخوانید...فلسفه یا هندوانه!
استادی با شاگردش در حال استراحت بود. پس از مدتی، یک هندوانه از خورجینش بیرون آورد، دو قسمت کرد و هر کدام شروع به خوردن سهم هندوانه ی خود کردند. شاگرد گفت: ” استاد می …
بیشتر بخوانید...