گفتم: پرنشاط و شاد باش، لبخند بزن و با روحیه زندگی کن. گفت: با اینهمه مشکلات ریز و درشت شغلی، مالی، اجتماعی، خانوادگی و… چگونه شاد باشم؟
گفتم: مشکلات که همیشه و کم و بیش هست، پس تو هرگز نمیتوانی شاد باشی.
گفت: نه اینطور نیست؛ اگر آن دو، سه مشکلم حل شود…
گفتم: اینکه هنر نیست. تمام هنر شاد زیستن به این است که علیرغم مسايلی که در زندگی داریم و برخی از آنها در ظاهر ناگوار و خلاف میل ماست شاد باشیم. از آنجا که زندگی صحنهی آزمون و امتحان است در اساس قرار نیست همهچیز آنگونه باشد که مطلوب و مورد نظر ماست. شاد زیستن قبل از آنکه به عوامل بیرونی و شرایط خوب زندگی مرتبط باشد، به درون ما برمیگردد. این نگرشها، باورها و رفتارهای ماست که ما را شاد یا غمگین میسازد. همهي ما میتوانیم به گونهای فکر و عمل کنیم که بسیار شاد باشیم و درعینحال میتوانیم به شکلی به پیرامون خود نگاه و رفتار کنیم که بسیار غمگین و محزون شویم.
ما در اینجا به پنج عامل مهم برای شاد زیستن اشاره میکنیم:
در لحظه زندگی کنید
اکثر افرادی که روحیه ی شادی ندارند یا در گذشته حضور دارند یا در آینده. عدهای مدام غصه و افسوس گذشته را میخورند که چرا چنین کردم و چنان نکردم. کاش اینطور نمیشد و آنطور میشد. در حقیقت این افراد پیوسته مشغول ورق زدن دفترچهی خاطرات خود هستند بهخصوص خاطراتی که منجر به اندوه و ناراحتیشان شده است. عدهای دیگر هم مدام نگران آینده هستند که نکند چنین شود و چنان نشود، فردا چه میشود و پس فردا چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بسیار روشن و بدیهی است که چنین افرادی هرگز نمیتوانند شاد باشند. در حقیقت این افراد به این توجه ندارند که با تأسف خوردن بر گذشته و نگرانی برای آینده هرگز چیزی عوض نمیشود بلکه امروز و این لحظه را هم حیف و ضایع میکنند و چه بسا فردا باید غصهي امروز را بخورند که چرا آن را ضایع کردم؟
توجه داشته باشید که زندگی کردن در لحظهی حال مستلزم یک تمرین جدی است. یعنی باید ذهن خود را مراقبت کنید. بهمحض اینکه احساس کردید به موضوعی در گذشته فکر میکنید و یا در آینده قرار دارید دست ذهن خود را بگیرید و آن را در لحظهی اکنون قرار دهید. بلافاصله به این فکر کنید الان چگونه باید عمل کنم که فردا غصهی امروز را نخورم و چگونه باید عمل کنم که آیندهی بهتری را رقم بزنم. این کار در شروع ممکن است چندان آسان نباشد ولی بهتدریج و با مراقبت دایم، ذهن یاد میگیرد که در لحظهی حال باشد. البته ناگفته پیداست توجه به گذشته برای آنکه تجربهی راه آینده باشد و نگاه به آینده برای هدفگذاری و تدبیر دستیابی به هدف از این قاعده مستثناست.
به داشتههای خود فکر کنید
بالاخره همهی ما چیزهایی داریم و چیزهایی نداریم. آنجا که نعمتها و داشتهها کامل است بهشت است. طبع دنیا به کمی و نقص است. در این دنیا یکی پول و سرمایه و امکانات دارد ولی سلامتی ندارد. دیگری سلامتی و شهرت دارد از نعمت پدر و مادر محروم است. آن یکی امکانات مادی فراوانی دارد اما از داشتن یک خانوادهی متدین و سالم محروم است. اول از همه باید این را باور کنیم که در این دنیا هیچکس همهچیز را تمام و کمال ندارد و همانهایی که ما از دور آنها را غرق در نعمت میدانیم و میپنداریم، چه بسا دردها و رنجهای بزرگی دارند. حال در این میان ، انسانها دو گونهاند ، عدهای نشستهاند و به شمارش نداشتهها ، کمبودها و محرومیتهای خود مشغولاند که من این را ندارم و از آن دیگری هم محرومم. روشن است که چنین تفکری به مرور روحیه انسان را به هم میریزد و به قولی حال آدم را میگیرد. اما عدهای هم با کمبودها ، به داشتههای خود فکر میکنند. اگر میخواهید روحیهای شاد و پرنشاط داشته باشید، هر روز قلم و کاغذی بردارید و سعی کنید نعمتها و داشتههای خود را شمارش کنید.
مقایسه نکنید
یکی از عواملی که بهشدت باعث تحریک روحیه و تشدید افسردگی میشود مقایسه است. اگر حال شما به گونهای باشد که پیوسته شرایط مادی و امکانات خود را با دیگرانی که از شما بالاترند مقایسه کنید بهزودی تبدیل به فردی عصبی، غمگین و بیانگیزه میشوید. با خود فکر کنید که اگر تا به حال به این مقایسهها مشغول بودهاید چه دستاوردی برای شما داشته است. بزرگی میفرمایند: «در امور مادی خودت را با پایینتر از خودت مقایسه کن و در امور معنوی خود را با بهتر و بالاتر از خودت مقایسه کن.» و ما متأسفانه برعکس عمل میکنیم. در امور مادی پیوسته نگاهمان به کسانی است که از ما بیشتر و بهتر دارند و در امور معنوی به کسانی فکر میکنیم که در اصل ایمان ندارند. یکی دیگر از آثار سوء مقایسه در روابط همسران به چشم میخورد. کسانی که مدام مشغول مقایسهی منفی همسر خود با دیگران هستند (حتی اگر این مسأله فقط ذهنی باشد) هرگز نمیتواند از درون از زندگی مشترک خود احساس شادمانی و رضایت داشته باشند.
توقع نداشته باشید
در حقیقت راز شادمانی و آرامش این عالم، بیتوقعی است. آنها که از هیچکس توقع و انتظاری ندارند به کلید گنج شادمانی دستیافتهاند، درست برعکس کسانی که بهواسطهی پرتوقعیهایشان اوقاتتلخی میکنند. اگر من و شما افراد پرتوقعی باشیم و این انتظار و توقعمان برآورده و تأمین شود روشن است که از درون به هم میریزیم. باید تمرین کنیم که از اطرافیان خود، انتظار محبت، حمایت، تشکر، جبران و… نداشته باشیم. البته ممکن است بگویید که این انتظار شما، یک انتظار کاملا بهجا و معقولی است. بسیار خوب ما شما را به این واسطه سرزنش نمیکنیم ولی مطمئن باشید اگر همین انتظارات معقول ما، کم و کمتر شود خودمان آرامتر، آسودهتر و شادتر زندگی میکنیم. دقت کنید که انسانهای پرتوقع اغلب ناراحتاند. همیشه از چند نفر دلخورند، با دو نفر قهرند و از یکی کینه به دل دارند. باید تمرین کنیم به دیگران محبت کنیم ولی انتظار جبران نداشته باشیم. باید تمرین کنیم به دیگران کمک کنیم اما توقع کمک نداشته باشیم و این راز شاد زیستن و آرام زیستن است.
دیگران را شاد کنید
این عالم، عالم دقیقی است. ما بازتاب و انعکاس کارهای خود را میبینیم و هیچ عملی در هستی، گم نمیشود. اگر من و شما سعیمان این باشد که اطرافیان خود را شاد کنیم مطمئن باشید که بازتاب آن را دریافت میکنیم و کائنات به فرمان خداوند مهربان، اسباب شادی ما را فراهم میسازد. بنای جدی زندگی ما این باشد که دست کسی را بگیریم، گره از کار کسی باز کنیم و بدین وسیله دل کسی را شاد سازیم تا عالم به حمایت ما برخیزد. خوشبختی و شادمانی انسان بشدت با خوشبختی دیگران گره خورده است تنها باید آن را باور کنیم و دست به کار شویم تا هستی نیز دست به کار شود.
منبع: مجله راز، سیدمجتبی حورایی