یا تغییر کُن، یا بمیر! | دکتر زندگی

یا تغییر کُن، یا بمیر!

در دهه ی ۱۹۴۰ ، ساعت سویسی معتبرترین و با کیفیت ترین ساعت دنیا بود. از این رو ۸۰ درصد ساعت های فروخته شده در دنیا ساخت سویس بود. در اواخر دهۀ پنجاه میلادی، ساخت ساعت دیجیتال به روسای شرکت ساعت سازی سویس پیشنهاد شد. آنان این فکر نو را رد کردند، زیرا می دانستند بهترین ساعت ها و ساعت سازان را دارند. مردی که ساخت ساعت دیجیتال را ارائه داد ، فکرش را به سیکو فروخت. در ۱۹۴۰ ، شرکت های ساعت سازی سویسی هشتاد هزار کارمند داشتند. آنان امروز هجده هزار نفر را در استخدام خود دارند. در ۱۹۴۰ هشتاد درصد ساعت هایی که در دنیا فروخته می شد ساعت سویس بود. امروزه هشتاد درصد ساعت ها دیجیتال هستند. این داستان آنچه را بر سر بسیاری از انسان ها آمده نشان می دهد: ما ترجیح می دهیم بمیریم تا آن که تغییر کنیم.

نکته: دلایل متعددی هست که توضیح می دهد چرا بسیاری از انسان ها در برابر تغییر مقاومت می کنند:

تغییر خودخواسته نیست.

کسی که صاحب عقیده ای نباشد، معمولا در مقابل پذیرفتن آن مقاومت می کند، حتی زمانی که به صلاح او باشد! مردم دوست ندارند زیر نفوذ کسی در بیایند یا احساس کنند آلت دست کسی قرار گرفته اند. رهبران و مدیران عاقل به زیردستان و پیروان خود اجازه می دهند وارد چرخه شوند و بخشی از روند تغییر باشند. اغلب اوقات، راه کنار آمدن با تغییر برای من این است که تشخیص دهم آیا خودم آغازگر هستم (که در این مورد تمایل به تغییر دارم) یا دیگری تغییر را به من تحمیل می کند (که در این صورت بیشتر مقاومت به خرج می دهم).

تغییر خلاف عادت است.

عادات ما به ما اجازه می دهند بدون تفکر اقدام کنیم، و به همین دلیل اغلب ما عادات بسیاری داریم. عادات غریزی نیستند، بلکه واکنش های اکتسابی هستند. آن ها صرفا رخ نمی دهند، بلکه ایجاد می شوند. ابتدا ما عادات را شکل می دهیم، اما سپس عادات ما را شکل می دهند. تغییر، تهدیدی برای الگوهای عادتی ما محسوب می شود و ما را به فکر کردن، ارزیابی دوباره، و گاهی فراموش کردن رفتارهای گذشته وادار می کند.

تغییر سبب ترس از ناشناخته ها می شود.

تغییر یعنی سفر در اقیانوس بدون نقشه، و این باعث افزایش حس نا امنی می شود. به همین دلیل، بسیاری با معضلات قدیمی شان راحت ترند تا با راه حل های جدید. آنان مثل اعضای باشگاهی هستند که در کمال نومیدی با ساختمانی جدید برای ورزش کردن نیاز داشتند، اما از دست به کار شدن می ترسیدند. روزی بخشی از سقف ریخت و روی سر مربّی خراب شد. بی درنگ جلسه ای برگزار کردند که تصمیم های زیر در آن اتخاذ شد:

  • اول: یک باشگاه جدید خواهیم ساخت.
  • دوم: یک باشگاه جدید در همان جای باشگاه قبلی خواهیم ساخت.
  • سوم: برای ساختن باشگاه جدید از مواردی که در باشگاه قدیمی استفاده کردیم، استفاده خواهیم کرد.
  • چهارم: در باشگاه قدیمی ورزش خواهیم کرد تا باشگاه جدید ساخته شود.

بعضی ها تغییرات را می پذیرند، اما تا جایی که هیچ گونه ناراحتی یا مشکلی برایشان ایجاد نکند.

تغییر سبب ترس از شکست می شود.

اِلبرت هوبار گفته است: بزرگترین اشتباهی که هر فرد می تواند مرتکب شود، ترس از ایجاد تغییر است. زمانی که انسان به موفقیت کنونی اش «دل خوش کند»، فاجعه در راه است. اگر به شکست هایش دل خوش کند که اوضاع فاجعه آمیزتر است. وقتی چنین اتفاقی رخ دهد، به یاد سخن «لی اندرسون» می افتم که می گوید: « اگر ابتدا موفق نشده اید، می بایست شکست می خوردید.»

بسیاری از ترس این که شکست نصیبشان شود، مصرانه به هر چه با آن احساس راحتی می کنند می چسبند و همواره در برابر تغییر مقاومت می کنند.

تغییر ، تعهد بیشتر می طلبد.

زمان برای بسیاری از مردم مقوله ای گرانبهاست. هرگاه تغییری در شرف وقوع باشد، نگاه می کنیم چه تأثیری در وقت ما می گذارد. معمولا نتیجه می گیریم تغییر عمده به شرطی خوب است که وقت ما را نگیرد. سیدنی هاوِرد گفته است: «نیمی از کسانی که می دانند شما چه می خواهید، می دانند پیش از به دست آوردن آن چه چیزی را باید از دست بدهید. وقتی هزینه ی ایجاد تغییر، زمان باشد، در برابر آن مقاومت می کنند.»

سعید گل محمدی

درباره‌ی سعید گل محمدی

سعید گل محمدی
- نویسنده، مترجم و مدرس در حوزه‌ی مهارت‌های زندگی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *