خوشبختی ماجرای هلو بپر توی گلو نیست. بلکه از اعمال خودتان نشأت میگیرد. دالایی لاما
همه ما این صداهای شخصی را داریم.
یک صدایی میگوید که هر چه بخواهید میتوانید به دست بیاورید.
و در کنار آن یک صدای مزاحم دیگر هم هست که برای ناتوانی شما در کاری که میخواهید بکنید دلایلی میآورد، و معمولا هم تکراری، انعطافپذیر و سمج است.
چند بار با خودتان عهد بستهاید اما این صدا را به بهانههای زیر شنیدهاید؟
- وقت کافی ندارم.
- راحت نیستم.
- این کار مرا به جایی در زندگی نمیرساند.
این بهانهها از یک سوال نشأت میگیرند: «اگر اتفاق بدی افتاد چه؟» هیچ اتفاق خوبی در پی این سوال رخ نمیدهد. و وقتی یک بهانه برطرف شد، فورا بهانهی دیگری جای آن را میگیرد.
کمی زمان برد تا به خودم بیایم و بیشتر از زندگی بخواهم.
در حالی که مدام در هراس و توسل به بهانه بودم، فهمیدن ِ اینکه چه چیزی میخواهم، سخت بود.
من اجازهی امتحان چیزهای جدید را به خودم نمیدادم چون احساس شرم، خطر، عذاب، قضاوت یا اینکه در آن کار ماهر نمیشوم، میکردم.
وقتی متوجه این مشکل شدم، فورا در پی حل آن برآمدم.
باید کاری میکردم. از اینکه این صدا مرا کنترل میکرد، خسته شده بودم.
متوجه شدم که به خاطر اینکه نمیخواستم آزادی خودم را از دست بدهم از تعهد دوری میکردم و کارهایی که مرا جذب خود میکردند را پشت گوش میانداختم. نمیخواستم بیش از اندازه روی روابطم، علایقم یا مهارتهایم وقت صرف کنم. ولی بعد متوجه شدم که تعهد و آزادی میتوانند در کنار هم وجود داشته باشند و سپس به ساختن امکانات جدید ِ خارج از منطقهی آسایش برای خودم پرداختم.
اولین کاری که کردم شرکت در کلاس رقص سالسا بود. من همیشه میخواستم این کار را بکنم، ولی میترسیدم که شاید مهارت لازم را کسب نکنم، یا مدام پا روی دیگران بگذارم.
شرایط بهتر از آن چه انتظار داشتم پیش رفت و من از فعالیتی جدید و هیجانانگیز لذت میبردم. این شروع ِ فهمیدن معنای واقعی آزادی بود.
وقتی انسان دنبال امکانات جدید می رود، تنها برای رشد و پیشرفت شخصی نیست بلکه برای چیزی هدفمندتر است. شاد بودن و استفاده و لذت از تکتک لحظات.
آزادی ِ زندگی در لحظه و غرق شدن در کاریست که میخواهید بکنید.
از زندگی خود راضی نیستید؟ یکی از ایدههای زیر را امتحان کنید تا مشغولتر شوید و احساس زنده بودن بکنید.
۱. ترسهایتان را با دوستی مورد اطمینان یا یک انجمن در میان بگذارید. یا در مورد آن در وبلاگ، مجله یا روزنامه خود بنویسید. ترسهای خود و دلایلی که ممکن است مانع پیشرفت شما بشوند را کنار بگذارید.
۲. به دوست یا همسر خود بگویید که از آنها چه میخواهید. رو راست باشید و چیزی را پنهان نکنید.
۳. به یک نفر بگویید که چقدر به او اهمیت میدهید، دوستش دارید یا میخواهید شاد ببینیدش. جلوی خودتان را نگیرید، خود را بُروز دهید!
۴. از الگوی خودتان در زندگی توصیه بخواهید و آنها را در جریان زندگی خصوصی خود قرار دهید. از پاسخهایی که میشنوید متحیر خواهید شد!
۵. به سراغ کسی بروید که شما را به هیجان میآورد. راحت جلو بروید و سلام کنید. از کجا معلوم چه اتفاقی بیافتد؟
۶. به بهترین دوستتان (یا هر کس) در مورد جستجوی شادی خود بگویید. بزرگترین رویای خود را با آنها در میان بگذارید. در جوابگویی مفید است.
۷. استعدادهای خود را کشف کنید. وقت خود را صرف کاری کنید که همیشه میخواستید انجام دهید.
۸. پردهها را کنار بزنید و بگذارید نور وارد شود. اجازه دهید نور خورشید روحیهی شما را تقویت کند.
۹. آهنگ مورد علاقهی خود را حداقل روزی یک بار با صدای بلند گوش کنید. نه تنها باعث افزایش روحیه میشود، بلکه شما را به سفری روحی میبرد.
۱۰. دیدگاه خود را عوض کنید. موقعیتی منفی را تصور کنید و ببینید چطور میتوانید مثبتش کنید. قدرشناسی باعث موفقیت میشود.
۱۱. رها کنید. به قول ضربالمثل معروف زِن (Zen): « رها کن یا کشیده شو.»
۱۲. خودتان را به دنیا نشان دهید و اصیل باشید به جای این که خود را پنهان کنید.
۱۳. رویاپردازی کنید. رویاها، اهداف و هر چیزی که میخواهید در زندگی به دست بیاورید را تصور کنید.
۱۴. در آغوش بکشید. در آغوش گرفتن باعث آزادسازی اکسیتوسین، هورمون حس ِ خوش که باعث عشق و اعتماد میشود.
۱۵. خلاقیت خود را بروز دهید. رنگآمیزی کنید، بنویسید، طرح بکشید—راهی پیدا کنید و فقط خلق کنید!
۱۶. از منطقهی آسایش خود خارج شوید و در کلاسی جدید که چالشانگیز به نظر میرسد شرکت کنید. به یاد داشته باشید، هیچ کس از اول حرفهای نبوده است.
۱۷. یوگا کار کنید. خود را بـکـِشید، قوی شوید و بدن و روان خود را آرام کنید. پشیمان نمیشوید.
۱۸. محیط خود را مجددا تزیین کنید تا آن حسی که میخواهید داشته باشید را بُروز دهید. فضای خود را منظم و مرتب کنید.
۱۹. فهرستی از آرزوهایتان درست کنید. حداقل سه کار که میخواهید قبل از پایان سال انجام دهید را بنویسید.
۲۰. مدیتیشن کنید. اُهــُـمْ…
۲۱. از خانه بیرون بروید. در طبیعت قدم بزنید. به نزدیکترین راه جنگلی بروید. تنها قدم بزنید و ببینید از چه چیزهایی میتوانید لذت ببرید. به ریزترین جزئیات اهمیت دهید.
۲۲. در نشست یا آموزشگاهی که همیشه میخواستید شرکت کنید، ثبت نام کنید.
۲۳. روابط ِ مثبت برقرار کنید. با کسانی که به شما انگیزه میدهند و از آنها الهام میگیرید، وقت بگذرانید.
۲۴. از اینترنت بیرون بیایید. آنقدر که به نظر میرسد ترسناک نیست.
۲۵. انعطافپذیر باشید. هر شکستی یک عبرت است، نه لحظهای سرنوشتساز و تعیینکننده.
۲۶. تا میتوانید هدیه بدهید. راهی پیدا کنید که هر روز به یک نفر هدیه بدهید. یک تعارف واقعی باعث موفقیت میشود.
۲۷. عوض «نه!» گفتن «آره!» بگویید. مخصوصا به چیزهای چالشانگیز.
۲۸. کینهها و عقدهها را فراموش کنید. هر چیز منفیای که با خود داشته باشید حالتهای منفی بیشتری به وجود میآورد.
۲۹. نرمش کنید. یک دانشجوی فرزانهی دانشکدهی حقوق هاروارد یک بار گفت: نرمش به شما آندورفین و آندورفین به شما شادی می دهد.
۳۰. به سفر یا تعطیلات بروید. بروید به جایی که همیشه دوست داشتید.
۳۱. به یک نفر کمک کنید. ببنید چطور میتوانید زندگی شخص ِ دیگری را تغییر دهید.
۳۲. روی صفت یا ویژگیای که دوست دارید داشته باشید، کار کنید.
۳۳. به دوچرخهسواری بروید. دانمارک به بهترین سرزمین برای دوچرخه سواری شهرت دارد.
۳۴. کاری مفید برای کسی که دوست دارید انجام دهید. اگر قرار است پول خرج کنید، ببینید میتوانید به جای هدیه به آنها تجربه بدهید.
۳۵. شکرگزار باشید. قدردانی را تمرین کنید. همیشه جای شـُـکر هست.
نیازی نیست برای شاد بودن تمامی کارهای بالا را انجام دهید. ایدههایی که درون شما طنین میاندازند را امتحان کنید و ببینید کدام شما را از منطقهی آسایش تان خارج میکند و شما را به زندگی برمیگرداند.
خطاب به خودتان: کدام عادت یا فعالیت همیشه شما را شاد میکند؟ اخیرا چه تغییری ایجاد کردهاید که برای شما شادی آورده است؟ دلیلی که مانع کاری که همیشه میخواهید انجام بدهید می شود چیست؟
ترجمه اختصاصی دکتر زندگی
منبع: (+)