اهمیت نوشتن اهداف و آرزوها برای رسیدن به آنها | دکتر زندگی

اهمیت نوشتن اهداف و آرزوها برای رسیدن به آنها

چرا نوشتن اهداف این قدر اهمیت دارد؟

نوشتن آرزوها و اهداف اولین قدم مهم به سمت دست پیدا کردن به آنهاست.اول به این دلیل که نوشتن آنها محبورتان می کند اهدافتان را تصویرسازی (تجسم) کنید. و دوم به این دلیل که عمل نوشتن آنها، تعهدی نسبت به آنها در شما ایجاد میکند. فقط ۵% از جمعیت جهان واقعا برای نوشتن اهداف و آرزوهایشان وقت می گذارند شاید به همین خاطر است که افراد کمی هستند که واقعا در زندگی شان موفق باشند و همان زندگی را داشته باشد، که آرزوی داشتنش را دارند.

نوشتن اهداف، خط سیر شما را به سمت موفقیت ایجاد می کند. با اینکه فقط عمل نوشتن اهداف می تواند پروسه را به حرکت بیندازد، اما این هم اهمیت دارد که هر از گاهی اهداف تان را مرور کنید. یادتان باشد، هر چه تمرکز بیشتری روی اهداف تان داشته باشید، احتمال بیشتری هست که به آنها دست پیدا کنید.

در زیر به چهار قانونِ نوشتنِ اهداف اشاره می کنیم:

۱- نوشتن اهداف به شکل مثبت

برای آنچه که می خواهید کار کنید نه آنچه که می خواهید از آن بگذرید. بخشی از علت اینکه چرا اهداف مان را می نویسیم این است که دستورالعمل هایی را برای ذهن ناخودآگاهمان تنظیم کنیم. ذهن ناخودآگاه شما ابزاری بسیار کارآمد است، نمی تواند خوب را از بد تشخیص دهد و قضاوت هم نمی کند. تنها عملکرد آن انجام دستورالعمل هایش است. هر چه دستورالعمل های شما مثبت تر باشد، نتیجه مثبت تری هم به دست می آورید.

همچنین مثبت فکر کردن در زندگی روزمره به شما در رشدتان به عنوان یک انسان کمک می کند. پس آن را فقط محدود به تعیین هدف نکنید.

۲- نوشتن اهداف با جزئیات کامل

به عنوان مثال به جای اینکه فقط بنویسید، “خانه نو”، بنویسید “یک خانه ۳۰۰ متری با چهار اتاق خواب، ۳ حمام دستشویی، و چشم انداز کوهستان روی یک زمین ۱۰۰۰ متری”.

یکبار دیگر داریم به ذهن ناخودآگاهمان یک دسته دستورالعمل دقیق و جزء به جزء می دهیم تا روی آن کار کند. هر چه اطلاعات بیشتری در اختیار آن بگذارید، آخر کار نتیجه واضح تری به دست می آورید. هر چه نتیجه تان دقیق تر باشد، ذهن ناخودآگاهتان کارآمدتر خواهد شد.

آیا می توانید چشمانتان را ببندید و خانه ای که در بالا اشاره شد را تجسم کنید؟ دورتادور خانه قدم بزنید. در کنار در اتاق اصلی بایستید و مه ای که روی کوه ها را گرفته تماشا کنید. به باغچه پر از گوجه فرنگی، لوبیا سبز و خیار نگاه کنید. می توانید ببینید؟ پس ذهن ناخودآگاهتان هم می تواند.

۳- نوشتن اهداف به زمان حال

اهداف تان را به زمان حال بنویسید.

این کار باعث می شود ذهن ناخودآگاهتان مسیری با کمترین مقاومت را انتخاب کند. اگر بنویسید “در آینده لاغر خواهم شد.” ذهن ناخودآگاه با این تصور که این کار مربوط به آینده است وارد عمل نمی شود. پس اهدافتان را به زمان حال و اول شخص بنویسید، انگار که واقعیت دارند. به عنوان مثال: من لاغر می شوم.

۴- بازنویسی اهداف

وقتی کلمات نوشته شوند و بعد دوباره نویسی شوند، حداکثر تآثیر را خواهند داشت. پس به یک بار نوشتن راضی نشوید. اهداف تان را یادداشت کنید و بعد دوباره آنها را به زبانی دیگر بازنویسی کنید، صفات انگیزه دهنده به آن اضافه کنید و مختصر و مفیدشان کنید. یک هفته بعد شاید نیاز باشد که باز اصلاح شان کنید. همینطور به این اصلاح کردن ها ادامه دهید.

نوشتن اهداف اولین قدم برای واقعی تر جلوه دادن آنهاست. بعضی وقت ها وقتی چیزی را به صورت نوشته داشته باشید، اهمیت بیشتری پیدا می کند. همچنین برنامه ریزی برای آنها نیز ساده تر می شود.

منبع: وب سایت مردمان

درباره‌ی دکتر زندگی

دکتر زندگی
خانواده، عشق، تحول، موفقیت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *