تو آسمانی و من زمین - دکتر زندگی

تو آسمانی و من زمین

دیروز یه موج عجیب توی موهام بود. هر چقدر شونه می کردم آروم نمی گرفت. می دونی گاهی اوقات فکر می کنم به تو وصلم.

به اتفاقایی که قراره بیافته انگار از قبل کسی بهم می گه انگار موهام می فهمه که آشفته می شه انگار دلم می فهمه که آشوب می شه.

تو آسمونی و من زمین… این وابستگی نیست… من انگار از توأم! حتی گاهی فکر می کنم این قلب من نیست… تکه ای از وجود تو توی قفسه ی سینه م می طپه.

درسته به فاصله ای از تو دورم اما با تمام وجود احساست می کنم. درسته سرم رو شونه ت نیست یا صدای طپش قلب تو نمی شنوم اما احساست می کنم، حتی اگه نباشی حتی اگه نخوای باشی.

با اینهمه هنوز دلم می ره واسه صدا کردنت واسه جانم گفتنات… واسه آهنگ صدات…

خورشید من اگه می خوای سرد باشی، نمون، چون بدنم یخ می زنه از سردی تو…

اما اگه یه روز با خواست خودت بخوای بری… نگران من نباش…. من ناراحت نمی شم، آخه مامان جون همیشه می گه:

“مرده ها” که “درد” رو نمی فهمن.

مونا مهرپور

درباره‌ی مونا مهرپور

مونا مهرپور
شاعر و نویسنده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قالب صحیفه. لایسنس فعال نشده است، برای فعال کردن لایسنس به صفحه تنظیمات پوسته بروید.