ترجیح می دهم در خانه ی کوچک دلم بمانم و گل ها را آب دهم ، چای دم کنم ، میز را بچینم و خاطره بازی کنم با نبودنت … شاید روزی تو را مهمان …
بیشتر بخوانید...و من اولین سیاره بودم
تو اولین آدمی بودی که در سیاره ى من قدم می گذاشت و من اولین سیاره بودم که آدمی در آن راه یافته بود… عشق اما عشق اولین معجزه بود که ما را از پا …
بیشتر بخوانید...با کودتای آغوشت
از اینجا تا بوسه هایت چند خیابان فاصله است چند کوچه تا حریر گیسوانت چند پله تا پیراهن تنت از اینجا تا تو را دیدن تا پهنای خمار چشمانت یک دل تنها یک دل راه …
بیشتر بخوانید...پیله تنهایی من!
از پیله درآمدم به ناچار ولی پروانه نشد پیله تنهایی من! مونا مهرپور
بیشتر بخوانید...جایی به مقیاس یک آغوشِ تنگ
هر روز دستانم سر می خورند از نگاهت و میان این دغدغه های نیستی جهان هنوز هم بر یک مدار می چرخد و جاذبه نگاهت هر روز پریشان ترم می کند یک جایی تو را …
بیشتر بخوانید...راهی برای حجم دیوانگی ام
بانو ! تو را به عشق سوگند ، موهایت را در مسیر بادهای سرزمینم رها کن ؛ من ، خود ، راهی برای حجم دیوانگی ام ، پیدا خواهم کرد … پارمیس وَردی پناه عکاس: …
بیشتر بخوانید...بعدِ تو باد است حرفِ عالم و آدم به گوشم
رفته ای چندی ست تا خالی شوی از ما و من ها خوش ندارم ناخوش احوالت کنم با اين سخن ها گريه کردم بي تو روی شانه های جالباسی عطر تلخت مانده روی تک تک …
بیشتر بخوانید...به گلهای پیراهنم آب بده
آدمی ست دیگر ! گاهی دلش می خواهد کسی باشد حتی از دور ، تا گلهای پیراهنش را آب بدهد ؛ آدمی ست دیگر ! گاهی دلخوش است به همین بهار ، به همین سادگیِ …
بیشتر بخوانید...خورشید را بر چشم هایم بتابان
گاهی لبخند شو بر صبح های پریشانی ام ببار امید شو خورشید را بر چشم هایم بتابان اصلا زندگی شو خودت را برایم بیاور مریم پورقلی
بیشتر بخوانید...کافی ست به چشمانم زل بزنی
دست از تعبیرِ سیاهی موهایم بکش ، از کبودی واژه هایم ، قافیه نساز ، زهرِ بوسه هایم را سر نکش ، سالخوردگیِ روحم را نوازش نده ، کافی ست به چشمانم زل بزنی تا …
بیشتر بخوانید...