پس از بیراهه های دراز از طریق علوم پزشكی و روان درمانی، دلبستگی من به مسائل فرهنگی بازگشت كه در زمان نوجوانیم – كه تفكر در من هنوز چنان بیدار نشده بود – مرا به سوی خود می كشاند.((زیگموند فروید))چه بسا اندیشه های بزرگ كه كارشان جز كار دَم نیست: باد می كنند و تهی تر می سازند.((نیچه))
در پس اندیشه ها و احساس هایت فرمانروایی قدرتمند ایستاده است، دانایی ناشناس كه نام اش خود است. او در تن تو خانه دارد: او تن توست.((نیچه))
خاموش ترین كلام هایند كه طوفان می زایند. اندیشه هایی كه با گام كبوتر می آیند جهان را رهبری می كنند.((نیچه))
به راستی، آن كه روزگاری اندیشه ی خود را اینجا در سنگ بر هم انباشت و بر افراشت، از آن خردمند ترین مردمانی بود كه راز زندگی را می دانند. او اینجا با ساده ترین مثال به ما می آموزاند كه در زیبایی نیز جنگ است و نابرابری و نبرد بر سر قدرت و چیرگی.((نیچه))
هر چه بیش تر خود را شاد كنیم، آزردن دیگران و در اندیشه ی ِآزار بودن را بیشتر از یاد می بریم.((نیچه))
آرامش، عظمت و پرتو آفتاب، این سه، همه ی آنچه را یك اندیشنده آرزو می كند و از خود می خواهد، در بر می گیرد.((نیچه))
به محض اینكه آدمی خود را یافت، باید این را نیز دریابد كه گاه گاهی خود را گم كند و دوباره بیابد؛ به این شرط كه اندیشمند باشد. به زیان چنین كسی است كه همواره به یك فرد وابسته باشد.((نیچه))
این اندیشنده نیاز به كسی ندارد كه رد و انكارش كند؛ وجود خودش برای این كار كفایت می كند.((نیچه))
در گفتگو با آدمهای عامی و میان مایه، می باید این را بفهمیم كه با چشمهای بسته ی متفكر بیاندیشیم، تا به عوامانه و میان مایه اندیشیدن دست یابیم و بتوانیم آن را دریابیم.((نیچه))
چگونه می تواند كسی اندیشمند شود، اگر دست كم یك سوم هر روزش را به دور از غوغا و شور، بی آدمیان و كتابها سر نكند؟((نیچه))
دروره های اصلی در زندگی، آن زمانهای كوتاه سكون اند، در میانه، مابین بر آمدن و فرونشستنِ یك اندیشه یا احساس حاكم.((نیچه))
مخاطب وقتی در یك تابلو نقاشی تامل می كند، در همان حال شاعر می شود و وقتی یك شعر را با دقت بررسی می كند، پژوهشگر.((نیچه))
ارتقاء (بهسازی) سبك، بهسازی اندیشه هاست و جز این هیچ نیست! آنكه بی درنگ به این امر اقرار نكند، هیچگاه از آن مجاب [ = پاسخ داده شده ] نخواهد شد.((نیچه))
با خود عهد بسته ام [ آثار ] نویسنده ای را نخوانم كه از آثارش پی ببرند بر آن بوده كتابی فراهم آورد، بلكه فقط [ آثار ] كسی را بخوانم كه اندیشه هایش به ناگهان به صورت كتاب درآمده است.((نیچه))
بر حذر باش كه آرامش و تامل تو به آرامش و تامل سگی در مقابل دكان قصابی همانند نباشد كه از ترس یارا نمی كند پیش رود و حرص و آز پای پس رفتن او را بسته است.((نیچه))
نیك تر نوشتن همزمان به معنای نیك تر اندیشیدن نیز هست.((نیچه))
آدمیان به مراتب به تصاویر اندیشه ی خود بسیار وابسته تر هستند تا به محبوبترین دلدارشان.((نیچه))
ای والا مردمان! از آن هنگام كه امروز و دیروزی بوده است؛ روزگارانی اندیشه ور و روزگارانی اندیشه در بوده اند. این روزگار، چون بانوی بیماری است؛ رها كنیدش تا فریاد برآورد، خشم بگیرد، ناسزا گوید و میز و بشقاب را در هم شكند!…((نیچه))
اصیل ترین غرایز را تامل، شریف می گرداند.((نیچه))
اندیشه داشتن؟ باشد! از آن به سروری می رسم! اما اندیشه ورزیدن را خوش دارم فراموش كنم!((نیچه))
ضمن مطالعه كتاب سعی كنید همچون صیادی چیره دست به صید افكار خوب بروید و افكار كهنه و پوسیده را یكسره به دور اندازید.((نیچه))
ذهن و اندیشه مسئول به خطا افتادن بشر است.((نیچه))
آرامترین كلماتند كه طوفانی را با خود به همراه می آورند. افكاری كه با پای كبوتران پیش می آیند، جهان را تسخیر می كنند.((نیچه))
جرم این است كه ندانیم زندگی خیلی ساده تر از اینهاست كه ما فكر می كنیم.((نیچه))
اگر ما “بی دل و جان” هستیم؛ دست كم نسبت به زندگی چنین نیستیم؛ بلكه اكنون با همه ی انواع “تمنیات” روبروییم. با خشمی ریشخندآمیز در آنچه “آرمانها” می نامیم، در حال غور و تامل هستیم. ما خویش را خوار می شماریم تنها از آن رو كه لحظه هایی وجود دارند كه نمی توانیم آن انگیزش نامربوطی را كه “آرمانگرایی” نام دارد، مهار كنیم. تاثیر نازپروردگی بیش از اندازه، نیرومندتر از خشم فرد بی دل و جان است.((نیچه))
مردم خودشان را با هر چیز خسته می كنند، مگر با فهم و اندیشه.((نیچه))
ارزشها و تغییرات آن به افزایش قدرت كسانی كه ارزشها را مقرر می دارند؛ مربوط می شوند. میزان ناباوری؛ میزان آزادی اندیشه ی مجاز بیانی از افزایش قدرت است. هیچ انگاری، آرمانی متعلق به بالاترین درجه ی قدرتمندی روح است و سرشارترین زندگی، گاهی ویرانگر و گاهی ریشخند آمیز.((نیچه))
در مدارس، اندك نشانی از آموزش اندیشه كردن نمی توان یافت؛ حتی در دانشگاه ها؛ حتی در میان شناخته ترین فیلسوفان؛ آری می بینم كه منطق به عنوان یك نظریه، كار و تكنیك دارد به سستی می گراید.((نیچه))
كمابیش هر چیزی كه وجود دارد در معرض نابودی است؛ زندگی، خود چیزی جز ستیزه و جدال ارزشها و مبارزه برای نابودی اندیشه ها و آرمانها نیست.((نیچه))
اندیشه های ما، آری و نه گفتن های ما و اگر و اما گفتن های ما، همه با همان ضرورتی از درون ما رشد می كنند كه میوه از دل درخت؛ به هم مربوط و با هم خویشاوندند و همه از یك اراده، یك وضع جسمانی، یك خاك و یك خورشید نشان دارند.((نیچه))
برخلاف “اندیشه های مدرن” درباره ی زن و مرد، آموزش درست در مورد رابطه ی جنس ها را باید در فرهنگ های شرقی یافت.((نیچه))
همه به چیزی دلبستگی دارند و افراد والاتر به چیزهای والاتر، اما افراد فرومایه فكر می كنند كه افراد والاتر به چیزی دلبستگی ندارند و ظاهربینیِ افراد فرومایه از سطحی نگری و ریاكاری آنهاست و بر پایه هیچ شناخت اخلاقی نیست.((نیچه))
باید از دگم گرایی ها در اندیشه ی فلسفی دوری كرد.((نیچه))
هر اندیشمند ژرفی از سوءتفاهم در باب خویشتن بیشتر می هراسد تا فهمیده شدن.((نیچه))
یكی به دنبال قابله ای برای زایش اندیشه هایش است و دیگری به دنبال كسی كه به او یاری رساند و به این ترتیب، گفتگویی خوب پدید می آید.((نیچه))
گونه ای از بی گناهی در شگفت زدگی هم وجود دارد و كسی دستخوش آن می شود كه فكر نكرده باشد او نیز ممكن است شگفت زده شود.((نیچه))
ما ثروتمندان و گشاده دستانِ ذوق و اندیشه، چشمه سارانی در گذرگاه ها را می مانیم كه نمی توانیم مانع شوبم عابران از آب ما برندارند و متاسفانه هر بار هم كه بخواهیم، توان دفاع از خویش را نداریم.((نیچه))
كسی كه بی وقفه خلق می كند، كسی كه چیزی جز آبستن شدنها و زایشهای روح خود نمی شناسد، دیگر فرصت فكر كردن به خود و مقایسه خود و اِعمال سلیقه خود ندارد.((نیچه))
آیا حكمت مخفیگاهی نیست كه فیلسوف برای گریز از… اندیشه خود را در آن پنهان می كند؟((نیچه))
دانشمند اساساً و ناخواسته نماینده اندیشه دمكراتیك است.((نیچه))
اگر شما دقیقتر فكر كرده بودید، اگر بهتر مشاهده كرده بودید و بیشتر فهمیده بودید، دیگر در تمام شرایط، فلان كار را “وظیفه” و فلان چیز را “وجدان” نمی خواندید.((نیچه))
بخش بزرگ فعالیت فكری ما بی خبر از ما و ناآگاهانه رخ می دهد.((نیچه))
اندیشمند نیاز به تایید یا تجلیل دیگران ندارد، به شرط آنكه او از تایید و تجلیل خود مطمئن باشد.((نیچه))
هرگاه این جانور ظریف، انسان، خوش اخلاقی خود را از دست بدهد می گویند كه او جدی شده است و هرگاه كه اندیشه را با خنده و شادی تلفیق كند می گویند این اندیشه بی ارزش است.((نیچه))
ما جزو كسانی نیستیم كه تنها در میان كتابها فكر می كنند و تراوشهای فكری آنها نیاز به محركهای آثار چاپی دارد.((نیچه))
مردان برتر تنها با ظرافت فوق العاده زیادی كه در دیدن و شنیدن دارند از دیگران متمایز می شوند و آنها جز به تعمق نمی بینند و نمی شنوند.((نیچه))
آنچه را كه ما از خود می دانیم و در حافظه نگاه داشته ایم، كمتر از آنچه كه فكر می كنیم، در خوشبختی زندگی ما تاثیر دارد. روزی فرا خواهد رسید كه آنچه دیگران درباره ما می دانند (یا فكر می كنند كه می دانند) در زندگی ما دخالت می كند.((نیچه))
آینده چنان مبهم است كه مردم تنها به فكر امروز خود هستند؛ روحیه ای كه فرصت مناسبی برای انواع فریبكاران و گمراه كنندگان فراهم می سازد. چون ظاهراً تنها برای “یك روز” خود را به دست فریب و گمراهی می دهیم و فرصت پرهیزگاری در آینده را برای خود نگه می داریم!((نیچه))
مردم دورانهای فاسد، مردمی زیرك و اندیشمند و اهل تهمت و افترا هستند؛ آنها می دانند كه می توان بدون استفاده از خنجر و غافلگیری كسی را كشت و همچنین می دانند كه مردم آنچه را كه خوب بیان شود باور می كنند.((نیچه))
خرافات نوعی تفكر آزاداندیشی از درجه دوم است.((نیچه))
در هر دوره مردان خوب آنهایی هستند كه افكار قدیمی خود را در عمق می كارند تا برایشان ثمر دهد؛ اینان كشت كاران روح هستند.((نیچه))
اغلب مردم فاقد وجدان فكری هستند.((نیچه))
افكارم باید مرا آگاه كند كه در چه وضعیتی هستم، نه آنكه فاش سازد به كجا روانم. من بی خبری از آینده را دوست دارم و نمی خواهم به بی صبری و ملاحت چیزهای دیده و شناخته مبتلا گردم.((نیچه))
ما؛ كه اهل تعمق و احساس هستیم، همین ما آن چیزی را كه از قبل وجود نداشته تولید می كنیم و براستی از تولید آن باز نمی ایستیم.((نیچه))
من خوشحالم از اینكه می بینم انسانها به طور مطلق از اندیشه مرگ سر باز می زنند. من دوست دارم به آنها كمك كنم تا اندیشه زندگی هزاران بار بیشتر از این برای آنها درخور تامل شود.((نیچه))
من هنوز زنده ام و هنوز فكر می كنم. باید باز زندگی كنم تا باز فكر كنم.((نیچه))
انسان حتی نمی تواند اندیشه های خویش را به طور كامل به گفتار درآورد.((نیچه))
انسان با صدای بلند از اندیشیدن درباره ی چیزهای ظریف، كمابیش عاجز است.((نیچه))
مردم فكر می كنند كه نیاز علت چیزها است، اما در حقیقت نیاز غالباً معلول چیزها است.((نیچه))
او یك اندیشمند است؛ یعنی می داند چیزها را چگونه ساده تر از آنچه كه هستند در نظر بگیرد.((نیچه))
هر اندازه یك فرد یا اندیشه وی، كلی و مطلق عمل كند به همان اندازه توده ای كه تحت تاثیر این اندیشه قرار می گیرد باید همگون تر و پایین تر باشد.((نیچه))
آدم با اصوات می تواند مردم را به راه كج یا راه درست هدایت كند، زیرا كسی به فكر انكار صدا نمی افتد.((نیچه))
اصولاً حالتها، رفتار و شور و شوق فلاسفه همیشه فریبنده ترین عنصر اندیشه آنها بوده است.((نیچه))
من فكر می كنم كه هنرمندان غالباً نمی دانند بهترین استعداد آنها در كجاست، زیرا بسیار پر مدعا هستند و برای مثال با مشاهده گیاهان سربلند از توجه به گیاهان فروتن غافل می شوند.((نیچه))
وزن شعر همان قدرتی است كه تمام ذرات جمله را دوباره منظم ساخته و انتخاب كلمات را ایجاب كرده، اندیشه را از نو رنگ آمیزی كرده و آن را عجیب تر، غریب تر و مبهم تر می سازد.((نیچه))
فكر به خودكشی راهی موثر برای تسلی خاطر است و با آن می توان به خوبی از پس برخی شبهای سخت برآمد.((نیچه))
چه نیك می توانیم حواس خویش را گذرگاهی برای امور سطحی و اندیشه خویش را شهوتی خدایی برای جهش ها و خطاها بدانیم! از همان سر منزل كار دریافته ایم كه ناآگاهی خویش را پاس بداریم تا از خود زندگی لذت ببریم!((نیچه))
آموزش را در خانواده، دانش را در جامعه و بینش را در تفكرات تنهایی می آموزند.((نیچه))
اراده یك احساس نیست، بلكه شامل احساس های گوناگون است و نمی توان آن را از اندیشه جدا كرد. در عین حال، اراده یك شور است و كسی كه اراده می كند، به اشتباه اراده را با عمل یكسان می شمرد.((نیچه))
اگر شما در اندیشهی آیندهتان نباشید، آیندهای نخواهید داشت.((هنری فورد))
یكی از داراییهای شركت ما، “پندار آدمی” است. اگر شما همهی ساختمانها و زمینها و انبار لوازم سختافزار و سایر لوازم گرانبهای دیگر و هر آنچه لمس كردنی باشد را از ما بگیرید، هیچ پیشامدی برای ما رخ نخواهد داد؛ چرا كه ارزش شركت ما به نیروی اندیشهی آدمی بستگی دارد و دیگر هیچ!((بیل گیتس))
اندیشیدن، همیشه انسان را به سوی خوشبینی میكشاند و خوشبینی، برابر با خودسازی و دگرگونی است.((استیو چندلر))
یك فرد خوشبین، با اندیشهی بسیار، خود را دگرگون خواهد كرد. حال آنكه، یك فرد بدبین، نه میاندیشد و نه به كنش میپردازد.((استیو چندلر))
با اندیشیدن ژرف، همیشه راهكاری برای دشواریها پیدا خواهد شد و با انجام هرچه بیشتر كارهای كوچك، انرژیهای مثبت بیشتری به دست خواهید آورد.((استیو چندلر))
ریشهی هر دگرگونی در اندیشیدن است.((استیو چندلر))
دشواریها، انگیزهای برای به پیش راندن اندیشهی انسان است.((م. اسكات پك))
همهی احساسات ما از اندیشه و ذهنیاتمان ریشه میگیرند.((استیو چندلر))
یك فرد خوشبین به خوبی میداند كه زندگی، بالا و پایین دارد و از پایین افتادنها هیچ هراسی ندارد و در آن زمان هم در اندیشهی چارهجویی است تا بتواند خود را از سختیها بیرون بكشد.((استیو چندلر))
اندیشیدن، خود، گونهای گفتگوی روح با خویشتن است.((افلاطون))
خردمندانهترین اندیشههای ما (اگر بتوان واژهی خرد را به بشر نسبت داد)، آلوده به امیدها و ترسهایمان هستند.((مری وُرتلی مانتگیو))
به راستی اگر انسان، اندیشهی خود را متوجه به وجود راستین نماید، دیگر زمان آن نخواهد داشت كه رفتار افراد را در نظر آورد و با مردم ستیزه كند و دربارهی آنها دشمنی و كینه در درون خود بپروراند.((افلاطون))
جای شگفتی نیست كه بیشتر مردم، سخنان ما را نپذیرند؛ زیرا اندیشهای كه ما دربارهی آن گفتگو میكنیم، آنها هرگز اجرای آن را در كردار مشاهده ننمودهاند.((افلاطون))
ذهن فرهیخته، ذهنی است كه بتواند اندیشهای را بدون پذیرفتن آن در سر بپروراند.((ارسطو))
اندیشه كردن، همكلامی روح با خودش است.((افلاطون))
هریك از ما در زندگی، حق گزینش داریم و میتوانیم اندیشهها و احساسات خود را برگزینیم. چنانچه آگاهانه به گزینش نپردازیم، بهای آن را خواهیم پرداخت.((آنتونی رابینز))
خندیدن، همهی مرزهای محدود اندیشه را ویران میكند و آمادگی انسان را برای پذیرش هر رویدادی بالا میبرد.((استیو چندلر))
اگر اندیشهی بكری به نظر آدمی برسد، اگر اندیشهی تازهای را بیابد و آن را به انجام رساند، افراد گوناگون دیگری نیز همزمان به ساختن و پرداختن همان اندیشه سرگرم خواهند بود.((آبراهام مازلو))
فیلسوف بودن تنها به این چَم نیست كه اندیشههای تیزهوشانه در سر داشته باشی یا مكتبی را بنا نهی؛ فیلسوف، عاشق زندگی است، بنابر سنجههایش، ساده زندگی میكند و آزاد، گشاده دست و یكرنگ است.((هنری دیوید تورئو))
آدمی باید با قالبهای فكری مبارزه كند و به هیچ چیزی خو نگیرد.((آبراهام مازلو))
اندیشهها و ذهنیات شما با تندرستی فیزیكی و جسمانیتان، رابطهی نزدیك و تنگاتنگ دارند و بر آن تاثیرگذارند.((آنتونی رابینز))
بیشتر، اندیشه كن، یك بار تصمیم بگیر.((مثل لاتینی))
بهای خرد، اندیشیدن ابدی است.((فرانك بریچ))
درد، انسان را به اندیشه وامیدارد. اندیشیدن، انسان را خردمند میكند. خرد، سبب تاب آوردن زندگی میشود.((جان پاتریك))
اگر كسی در اندیشیدن بسیار تنبل، در انجام كاری بسیار مغرور و در اعتراف به این دو، بسیار بزدل باشد، هرگز به خردمندی دست نخواهد یافت.((سیریل كانلی))
ذهن خود را باز و پذیرا نگه دارید و همواره گنجایش راه دادن اندیشهها و باورهای تازه را در خودتان ایجاد كنید.((آنتونی رابینز))
بكوشید اندیشهای آزاد و سرشتی پرسشگر داشته باشید.((آنتونی رابینز))
به فكر بودن، آماده بودن و دشواریها را پیشبینی كردن، یك امر است و پریشانی، نگرانی و هراس، امری دیگر.((آنتونی رابینز))
چرا باید احساس شخصی من، بر پایهی اندیشههای دیگران ساخته شود؟((امرسون))
زمانی كه همه چیز خوب است و در مورد همه چیز، آسوده دل هستید، گوشتان بدهكار نیست، ولی هنگامی كه در زندگی با دشواری روبهرو شدید یا درد و رنجی به سراغتان آمد، آنگاه گوش شنوا پیدا میكنید و پذیرشتان برای باورها و اندیشههای تازه بالاتر میرود.((آنتونی رابینز))
رشد و پیشرفت و آموختن، همواره، نتیجه و پیامد ژرفنگری و اندیشیدن است.((آنتونی رابینز))
به هنگام رویارویی و روبرو شدن با دشواریها، اندیشیدن را آغاز میكنیم و پوست میاندازیم و آب دیده میشویم.((آنتونی رابینز))
مهمترین سبب سازندگی و رسیدن به مرتبهی بالا، در كنترل و شیوهی اندیشهی خودتان است و بس.((استیو چندلر))
همه چیز در یك اندیشه خلاصه [=كوتاه] میشود، ولی استادان روانشناس، آن را به شكلهای گوناگون بیان میكنند. آنچه وجود دارد، تنها یك اندیشه است و بس! آن هم دو گونه بیشتر نیست؛ یا “روشن” است یا “خاموش”.((استیو هاردیسون))
باور به اندیشهی خود و آگاهی از اینكه هر كس میتواند گنجینهای از خوشبختیها را در وجود خودش داشته باشد، ریشهی “خودبینی” است.((ناتانیل براندن))
باید به یاد داشت كه روند دگرگونی، از مسیر اندیشه میگذرد و نه از مسیر احساسات!((استیو چندلر))
در رویارویی با دشواریها، با كمك نردبان اندیشه، بالا روید و با اندیشه و بینش، به ایجاد طرحها و راهكارهای منطقی دست بزنید.((استیو چندلر))
در رویارویی با هر گونه دشواری كه جنبهی ارتباطی دارد، میتوانید با راهكارهای نامحدود، برای از بین بردن آن دشواری، نقشه بكشید و اگر اندیشهی خود را به كار بیندازید و تنها احساساتی بشوید، آن دشواری برای همیشه باقی میماند.((استیو چندلر))
تا زمانی كه كیفیت اندیشهها و ذهنیات خود را دگرگون نكردهاید، هرگز نمیتوانید كیفیت زندگیتان را دگرگون سازید.((آنتونی رابینز))
تدبیر، هنر گام برداشتن بدون لگدمال كردن پای دیگران است.((ادگارمیتن))
تمسخر، جز در مورد كردارهای زشت، نشانهی سطحی بودن اندیشه است.((افلاطون))
بسیاری از مردم حتی از اندیشهی اینكه در آینده به كجا خواهند رسید، دچار هراس میشوند!((استیو چندلر))
اگر در این اندیشه باشیم كه برای زندگی كردن، یك دنیا زمان داریم، دچار اشتباه محض شدهایم و زمانهای خود را از دست دادهایم.((استیو چندلر))
اندیشیدن، یكی از دشوارترین كارهای انسان است. ولی با همین فرایند است كه انسان میتواند به كشفیات و دریافتهای ذهنی باارزشی برسد و زندگی خود را پُربارتر كند. به این ترتیب، ما بازیگر زندگی میشویم نه تماشاگر آن.((هنری فورد))
دربارهی چیزی شناخت پیدا كردن بهتر است تا دربارهی آن چیز، سرگشته و سرگردان بودن و دربارهی آن به اندیشه پرداختن.((آبراهام مازلو))
یك “اندیشه”، یك “هیچ” نیست، بلكه “همه چیز” است. اندیشیدن به خواستههای خود را ادامه بده، تا جایی كه به آنها دست پیدا كنی.((اندرو متیوس))
پول، ابزار خوبی برای پرهیز از اندیشیدن به پوچی زندگی است.((رینهارت))
“آزارم داد، مرا زد، شكستم داد، خواستهام دزدید” – در آنها كه چنین اندیشهها به خود راه دهند، كینه هرگز بازنایستد.((بودا))
زمانی كه به تو می نگرم كه میان آن همه اردك و خرس و سگ پارچهای آسوده خوابیدهای، مرا به این اندیشه میاندازد كه فردایمان هر اندازه هم زیبا باشد، هرگز نمیتواند جای این لحظهی ناب را بگیرد.((ژوان بیز))
آن كه اندیشه آموخته است، چون گاو كهنسال گردد، تنش ببالد، ولی دانش او نه.((بودا))
برای اندیشیدن، می بایست به همه چیز دست یافت.((كریستین بوبن))
اندیشیدن، نگاهی است در ژرفنای یك چاه، كه سطلی را آویخته به زنجیر در آن رها می كنیم و شادمانه می خواهیم آن را در كرانه ی آبهای سیاه، رخشنده از پرتو ستارگان، دوباره باز یابیم.((كریستین بوبن))
عشق، زمانی است كه براده های اندیشه ی ما مثل آهن ربا به درون دل دیگری بشتابد.((كریستین بوبن))
اندیشه ی راستین، زودتر از همه به تكاپو می افتد.((كریستین بوبن))
هر گونه ستمگری كه مرتكب شویم یا حتی در اندیشه ی آن باشیم، روزی، تلافی آن را از روان ما باز پس خواهد گرفت، بی آنكه خود را درگیر كاهش مجازات یا بخشودن ما كند.((یونگ))
نوزادان، آموزندگان اندیشه اند كه هرگز غم به خود راه نمی دهند.((كریستین بوبن))
وقتی كه اندیشه در برابر سرچشمه ای باشكوه تر از خود قرار می گیرد، از گفتن باز می ماند.((كریستین بوبن))
اندیشه های امروزتان، به كامیابی شما در آینده می انجامند.((مَت بَكَك))
باورهای شما همچون ردپاهایی هستند كه با تكرار اندیشه ها و واكنش هایتان، شكل می گیرند و محكم تر می شوند.((مارشا برایتِن باخ))
اندیشه های ما به ما كمك می كنند تا از دنیای دور و برمان سر درآوریم. بنابراین، منطقی این است كه اندیشه های درستی داشته باشیم.((مری آن بیلی))
اندیشه های ما آفریننده ی زندگی مان هستند.((اولین كول))
كلید بنیادی داوری عالی این است كه در هنگام ارزیابی امور و رویدادها، دارای روحیه ی نیرومند و حالت فكری و عاطفی مثبت باشیم.((آنتونی رابینز))
اینكه می گویند استاد بیش از شاگرد می آموزد، تنها یك اندیشه نیست.((زیگ زیگلار))
باید پیامد كردار، گفتار و اندیشه مان را در دوره ی زندگی مان بپذیریم.((الیزابت كوبلر راس))
هر زمان كه نتوانید به خواسته ای برسید، بدانید كه فرصتی برای آموختن نكته ای مهم از اندیشه ها و رفتارتان به دست آورده اید.((شری كارتر اسكات))
اندیشه و ذهنت را باز كن تا فرصت ها را ببینی.((انائیس نین))
اندیشه ای كه از سر حق شناسی باشد، بهترین دعا به شمار می رود.((لسینگ))
شما می توانید همه ی آدمهای دنیا را با تمام اندیشه های گوناگون بیازمایید، اما خواهید دید كه دوستی آدم های خداشناس پایدارتر است.((گوته))
تا زمانی كه توان اندیشیدن و امكان دوست داشتن داری، به راستی چیزی از دست نداده ای.((گوته))
نیروی فكر، آدمیزاد را از حیوانات متمایز ساخت. همین نیرو آنان را از نیرومندترین و بزرگترین حیوانات وحشی هم نیرومندتر ساخت.((جواهر لعل نهرو))
اگر بخواهیم چیزی درباره ی دنیای خودمان بدانیم نباید تنها به كشور كوچكی كه ممكن است در آن به دنیا آمده باشیم بیندیشیم بلكه باید به تمام كشورها و تمام مردمی كه بر روی زمین هستند فكر كنیم.((جواهر لعل نهرو))
دلهای خانه نشین خوشبخت ترند، زیرا دلهای آواره نمی دانند به كجا می روند، گرانبارند از تشویش و گرانبارند از اندیشه.((هنری وادزورث لانگفلو))
غرق در اندیشه جهان، دیدم ذره ای كه نام آن « نیكی » است استوار بسوی ابدیت می شتابد، و دریای بی كرانی كه « بدی » نام دارد خود را به هر سوی می كشاند، تا ناپدید شود و بمیرد.((والت ویتمن))
هنگامی كه دیگر خاطره ای از قهرمانان و شهیدان نماند، و هنگامی كه حیات و جان های كردان و زنان یكسره از سرزمین رانده شوند، آنگاه آزادی یا اندیشه ی آزادی از آنجا رانده خواهد شد، و پیمان شكنان اقتدار مطلق خواهند یافت.((والت ویتمن))
خواسته ای كه با شوخ طبعی، هوشمندی و اندیشه همراه باشد، می تواند درهای بسته و همچنین ذهن های بسته را بگشاید.((پرسی راس))
زندگی یعنی چیزی از خود ندانستن، از خود كم دانستن، یعنی اندیشیدن، به خود آگاه بودن، آن هم ناگهانی مثل این لحظه ی آرام، یعنی یكباره مفهوم وحدت درون و واژه ی جادویی روان را یافتن.((فرناندو پسوا))
چه دردناك است همه چیز، وقتی به مثابه ی انسانی آگاه غرق در تفكر می شویم و به عنوان موجودی اندیشه ور دوباره ادراك در وجودمان گسترش می یابد، به گونه ای كه در می یابیم، می دانیم!((فرناندو پسوا))
تنها اندیشه می تواند بدون آسیب به شناخت واقعیت نایل آید.((فرناندو پسوا))
هر انسان امروزی كه تندیس اخلاقی و چارچوب فكری اش عقب مانده یا بدوی نباشد، عاشق می شود.((فرناندو پسوا))
این كار ما نیست كه آشكار بدانیم چه كسی هستیم؛ آن چه ما فكر و احساس می كنیم همواره برگردانی است از اینكه، آنچه می خواهیم، هرگز نخواسته ایم و به احتمال زیاد هرگز كسی نخواسته است.((فرناندو پسوا))
من اغلب نادانسته به همه چیز شك می كنم، اغلب در جست و جوی خط مستقیمی هستم كه با هستی من برابری كند و آن را مستقیم در اندیشه و آرمانم درك كنم، فاصله های كمتر كوتاه میان دو نقطه.((فرناندو پسوا))
آینه ای وجود ندارد كه بتواند ما را به خود ما به هیات موجودی خارجی نشان دهد، چرا كه آینه ای نیست كه بتواند ما را از درونمان بیرون بكشد. پس روانی دیگر و نظمی دیگر برای نگریستن و اندیشیدن دیگر لازم است.((فرناندو پسوا))
هرگز برای نقص اندیشه همدردی وجود ندارد.((فرناندو پسوا))
هیچ چیز روشن تر از این واقعیت، فقر اندیشه را بروز نمی دهد كه انسان بتواند به حساب دیگران با فراست [ =با فهم و درك ] باشد.((فرناندو پسوا))
اگر هر كسی فقط فكر كند كه برای پیروزی به چه چیز نیاز دارد، پیروز می شود.((فرناندو پسوا))
زندگی یعنی جوراب بافی به قصد هم نوعی. اما در كنارش افكار آزاد است و همه ی شاهزاده های جادو شده می توانند بروند و در پارك های خودشان قدم بزنند. همزمان میل عاج بافتنی از قسمت انتهایی دوباره و دوباره فرو می رود … فاصله …. و دیگر هیچ … .((فرناندو پسوا))
اگر قلب توان تفكر می داشت از تپیدن باز می ایستاد.((فرناندو پسوا))
چیزی كه به تندی رشد نكند، در زیر وجود پیشامد گونه ی اندیشه ی ما رنج می برد.((فرناندو پسوا))
انسان از اندیشیدن و حس كردن چیزی درك نمی كند.((فرناندو پسوا))
خشنود بودن نسبت به هر آنچه انسان دریافت می كند، شیوه ی تفكر بردگان است.((فرناندو پسوا))
برای رسیدن به حقیقت با كمبود ارقامی مواجه هستیم كه برای این مهم كفایت می كرد و رویكرد فكری چیزی است كه همواره این ارقام را تكمیل می كند.((فرناندو پسوا))
سپاسگزار ایم، اگر انسان های اندیشه مندی شویم.((فرناندو پسوا))
اندیشه كردن یعنی ویرانی؛ خود جریان اندیشیدن، اندیشه را متهم می سازد، چرا كه اندیشه تجزیه شده است.((فرناندو پسوا))
به هر میزان كه زندگی با انسان میانه، سخت و بی ملاحظه برخورد كند، انسان این نیك بختی را دارد كه مجبور نیست مدام زندگی را با اندیشیدن سپری كند.((فرناندو پسوا))
آرزوی ما شبیه بیچاره ی تنگدستی است كه فكر می كند در آسمان، زمین وجود دارد.((فرناندو پسوا))
زندگی یك حالت فكری است و همه چیزهایی كه انجام می دهیم یا می اندیشیم، برای ما به نسبتی كه معتبر می پنداریم، معتبر است.((فرناندو پسوا))
اینكه زندگی، دردناك یا اندیشیدن به زندگی، دردناك است، نادرست است.((فرناندو پسوا))
اگر انسان از نظر فكری از چیزی می زید كه وجود خارجی ندارد و نخواهد داشت، در نهایت هرگز نمی تواند تصور كند كه چه چیزهایی وجود دارند.((فرناندو پسوا))
اندیشه ای كه هم اكنون در سر دارم مفت سگ هم نمی ارزد، چون كاملاً به هم ریخته ام.((ریچارد براتیگان))
این كه دیگران اندیشه ات را می پسندند به این معنی نیست كه بدنت را هم از آن خود كنند.((ریچارد براتیگان))
سرانجام، جایی دارد باران می بارد و برنامه ی گلها را تنظیم می كند و حلزونها را شاد نگه می دارد؛ تمام چیزی كه ارزش اندیشیدن را دارد این است.((ریچارد براتیگان))
هر چه انسانها بیشتر می اندیشند، اندیشه ی این یك از اندیشه ی آن دیگری دورتر می شود.((میلان كوندرا))
رمان نویس سخنگوی هیچ كس نیست … او حتی سخنگوی افكار خاص خودش هم نیست.((میلان كوندرا))
انسان تنها هنگامی كه سالخورده است می تواند باورهای جماعت، افكار عمومی و آینده را نادیده گیرد. انسان سالخورده با مرگ قریب الوقوع خود تنها است و مرگ نه چشم دارد و نه گوش. انسان سالخورده نیازی ندارد كه خوشایند مرگ باشد.((میلان كوندرا))
یك حالت آغازین موسیقی وجود دارد، حالتی كه پیش از تاریخ موسیقی وجود داشته است؛ حالت پیش از نخستین پرسش، پیش از نخستین اندیشه، پیش از نخستین بازی با دورنمایه یا مضمون.((میلان كوندرا))
رمان اندیشه ای درباره ی وجود است، وجودی كه از بین شخصیت های تخیلی دیده می شود.((میلان كوندرا))
هر بشری می تواند در ژرفای اندیشه ی خود پناهگاهی بسازد و در آن جای امن، هر گلوله ی سنگین و گران و هر سخن نابجا و نیشدار و مسمومی را ناچیز شمرد.((آندره موروا))
عادت خود را بر پذیرش این اندیشه قرار بده كه مرگ را درباره ی وجود خودمان جز به هیچ نگیری و آن را پوچ و هیچ تصور نمایی. زیرا خوبی و بدی جز در ادراك و احساس و فهم ما وجود ندارد و مرگ، محرومیت و دور شدن از درك و احساس و فهم است.((اپیكور))
اندیشه و هوش باید همان گونه كه درخت دبق بر جای درخت بلوط مرده می روید، به روی پیری و كهولت گل فشانی كند.((مونتنی))
من متخصص اندیشه ها و باورهای ژنرال های خود هستم.((مارشال لیوتی))
در ادبیات نیز مانند عشق نمی توان به گزینش دیگری اعتماد كرد. باید كه مؤمن و معتقد و وفادار باشیم نسبت به آنچه كه طبع و اندیشه ی ما می پسندد.((آندره موروا))
به هر اندیشه و هوش و ادراكی، غذای ویژه ی خودش را باید تجویز كرد كه مطابق با اشتهای آن اندیشه باشد.((آندره موروا))
هدف آموزش و پرورش این نیست كه متخصص و اهل فن تحویل بدهد، بلكه هدف آموزش این است كه فكر و هوش عالی بسازد.((آندره موروا))
برای كار كردن كافی نیست كه انسان پشت یك میز بنشیند، بلكه باید خود را در هنگام كار از همه ی اندیشه های گوناگون پاس داشته و در امان نگاه دارد.((آندره موروا))
كسی كه دیگری را دوست دارد و به راستی به او عشق می ورزد، هر روز تلاش می كند یك كشیش دهكده ای باشد كه دوست دارد همه شب خیابان های تنگ و پرپیچ و خم خود را طی كند و در محیط اندیشه و هوش و استعداد محبوب خود گردش نماید.((آندره موروا))
برای مرد عمل، اندیشه با عمل درهم است، همان گونه كه برای یك شاعر، اندیشه با تصویر و نشانه های درهم و مربوط می باشد.((آندره موروا))
اندیشیدن آسان است و عمل كردن، سخت و دشوار. عمل كردن به دنبال اندیشه و نقشه و از روی تعمق و اندیشه پیدا كردن اش در جهان بسیار دشوار است.((گوته))
جایی كه اندیشه ی تو هست، تجربه ی تو نیز هست؛ انسان همان گونه است كه می اندیشد؛ از هرچه كه می ترسم به سرم می آید.((ریچارد باخ))
اگر به راستی می خواهی یك ابر را از زندگیت بزدایی، نباید یك توده ی بزرگ از آن بسازی؛ فقط آسوده باش و آن را از اندیشه ات پاك كن؛ این تنها كاری است كه باید انجام داد.((ریچارد باخ))
تجربه و آزمون عبارت است از پیگیری روش منظم اندیشه ها و باورهای ما بر حسب تجربه و آزمایش در اعمال.((كلود برنارد))
خوب اندیشیدن آن است كه ما از مدل و نمونه ی كوچك داخلی دنیای وجود خودمان بر اساس دنیای بزرگ و حقیقی، تصویر درست و روشنی كه سزاوار وجود خود ما است بسازیم.((آندره موروا))
نخست سپاس گزاردن آموزید؛ آنگاه اندیشیدن می توانید.((هایدگر))
زبان پر زرق و برق، هم شخصیت و هم اندیشه را از نظر پنهان می كند.((ارسطو))
نكته ی مهم آن است كه تو هر روز كاری را انجام دهی، حتی اگر فكر كنی كه كار كوچكی است تا به تو كمك كند آن آینده ی عالی تحقق یابد.((اسپنسر جانسون))
باید كار خود را بر مبنای خوب اندیشیدن متكی سازیم.((بلز پاسكال))
نگران كننده ترین چیز در دنیا آن است كه مغز آدمی پر از اندیشه ها و احساس ها باشد، اما نتواند آنها را با هم جفت و مرتبط سازد.((هرودوت))
افسونها حالتی دور افتاده دارند. آنها اندیشه ی آدمی را مورد اهانت قرار می دهند، زیرا آن را نادیده می انگارند.((اریك نیوتن))
زیبایی، آن نمودی از پدیده است كه اگر به كمك حواس دریافت شود و از آنجا به مركز اندیشه یا مشاهده ی درونی ادراك كننده منتقل گردد، این هنر را دارد كه واكنش هایی مبتنی بر تجربه های اندوخته شده اش برانگیزد.((اریك نیوتن))
این اندیشه كه در جایی هنری خالص و به كلی جدا از زندگی یا دنیایی وجود داشته باشد كه تشنگی ذاتی چشم را برآورد، بدون آنكه تایید و كمكی از ذهن یا حافظه بخواهد، مسلماً پذیرفتنی نیست.((اریك نیوتن))
زیبایی یعنی میانه روی كامل در میان احساس و ادراك؛ در میان حس شدنی و اندیشه كردنی.((اریك نیوتن)