چگونه با آرامش بمیریم؟! | دکتر زندگی

چگونه با آرامش بمیریم؟!

این بدترین شرایطی ست که می توانم داشته باشم ، هیچگاه مدیریت بحران را تمرین نکرده ام ، اصلا نمی دانم بحران چیست.

اگر در کودکی زخم زانوهایم را هزار بار شست و شو نمی دادند. اگر به محض افتادن ، دستی بلندم نمی کرد، شش دانگ حواس مادرم اگر به من نبود تا بزرگ شوم و پدر ، اگر مدام هوای دخترک از خود راضی اش را نداشت. شاید امروز حقیقت زندگی ام به گونه ای دیگر بود!

در کتابخانه ام پُر است از کتاب هایی که تیترشان خوشبختی را جار می زنند:

  • دوازده راه برای موفق شدن
  • راهکارهایی برای یک زندگی بدون دغدغه
  • چگونه خوشبخت باشیم

چگونه ، چگونه و چگونه… هیچ می دانی لابه لای ساندویچ امروزم آنقدر اندوه بود که ترجیح بدهم ناهار را به تعویق بیاندازم؟! و خودِ تو حتی ، چگونه آرامم می کنی؟! آخر چگونه آرام بگیرم وقتی شانه ات پر از تشویش است؟!

مسئله اینجاست که مسئله را نمی دانم. درست زمانی که تشخیص غیرممکن است درمان چیز عجیب تری خواهد بود. وقتی در جامعه ام عشق آنقدر گنگ است که فهمیده نمی شود و ته مانده های محبت در چهار راه به کودک فال فروش ابراز می شود. زن های کشورم به هیچ مردی اعتماد ندارند و مردها به خودشان نیز… .

برای یک مرگ برنامه ریخته ام ، شاید روزی کتابی به نامم چاپ شود و تیترش را اینگونه حک خواهم کرد:

چگونه با آرامش بمیریم؟!

مونا مهرپور

درباره‌ی مونا مهرپور

مونا مهرپور
شاعر و نویسنده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *