یک شب آرایشگری در مکانی مقدس که مراسمی مذهبی در آن برقرار بود، تغییر مذهب داد. روز بعد که هنوز از تجربه ی خود هیجان زده بود، تصمیم گرفت الهاماتش را با مشتریانش در میان بگذارد. اولین مشتری برای اصلاح کردن داخل شد. همین که آرایشگر نوک تیز تیغ سلمانی را بر گلوی او گذاشت، از او پرسید: «آیا آماده هستی خدا را ببینی؟!» مشتری دو پا داشت و دو پا هم قرض گرفت و از آرایشگاه فرار کرد. ممکن بود این سوال خوبی باشد؛ اما آرایشگر در زمان بدی آن را پرسید و شیوه ای که پرسید، حتی بدتر بود.
نکته: پرسشها می توانند افرادی را که با آن ها مذاکره می کنید، تهدید یا دلخور کنند. این خطر وجود دارد که زمان یا حالت پرسیدن شما، باعث نگرانی افرادی شود که با آن ها مذاکره می کنید. باید در مورد شیوه ای که مردم نسبت به سوال هاي شما واکنش نشان می دهند، حساس باشید، بنابراین به انواع سوالاتی که می پرسید، به طور دقيق توجه داشته باشید و به صورتی بپرسید که حالتی مثبت داشته و تهدیدآمیز تلقی نشوند.
برگفته شده از کتاب: “نیم کیلو باش ولی «انسان» باش” ، سعید گل محمدی