علایم نوجوانی | دکتر زندگی

علایم نوجوانی

شما وقتی به پزشک مراجعه می کنید، او ضمن معاینه، سوال هایی از شما می کند، تا سرانجام به مشکل شما پی می برد و در پایان نسخه ای برای تان می نویسد. پزشک در دقایق معاینه، تلاش می کند که علت بیماری شما را پیدا کند، و تنها راه ِ یافتن علت، به علایم و مشخصات بیماری است. تا زمانی که والدین به علایم و مشخصات بلوغ پی نبرند، قادر نیستند آن نسخه ی لازم را برای نوجوان شان بپیچند. وقتی که از علت ها و سبب ها آگاه شدند، اداره ی نوجوان آسان می شود. با این توصیه حتما کنجکاو شده اید که بدانید:” علایم نوجوانی چیست؟

عجله نکنید! آنچه را که من می دانم، شما کم و بیش می دانید؛ فقط من آن را برای شما دسته بندی کرده ام. تنها کاری که شما باید بکنید این است که دریابید کدام یک از آن علایم در فرزند شما موجود است، آن وقت اگر به یک نکته ی مهم دیگر هم توجه کنید، کار آسان تر می شود. یعنی اینکه قبول کنید اینگونه علایم و مشخصات، طبیعی و اقتضای سن نوجوان است.

بنابراین تعجب نکنید که چرا فرزندان تان این گونه رفتار می کنند؛ وقتی قبول کردید همه ی این رفتارها و اعمال طبیعی است، آن گاه باید سیاست و صبر و انتظار پیشه کنید زیرا پس از مدتی که چندان هم طولانی نیست همه چیز روال عادی خود را در پیش می گیرد. فقط کافی ست این دوره پرتلاطم و پرتنش نوجوان تان را به خوبی بشناسید و تدبیرهای لازم را برای آن بیندیشید. برای این که احساس نوجوان تان را در ک کنید، کمی به عقب بازگردید و به یاد آورید که خودتان هم این دوره ی هیجان انگیز را سپری کرده اید. اما علایم و مشخصات نوجوانی بیشتر شامل موارد زیر است:

۱- پرخاشگر و ستیزه جو             ۲- تندخو و عصبی
۳- بی انضباط و حرف نشنو        ۴- تک رو و سلطه جو
۵- لجباز و یک دنده                     ۶- گوشه گیر و در خود فرو رو
۷- استقلال طلب                           ۸- (نه) بگو!
۹- بی حوصله و کم طاقت         ۱۰- مأیوس و کلافه

تصدیق می کنم حال که به این مشخصات ده گانه نوجوانی پی برده اید، نگرانی تان بیشتر شده است، زیرا فکر می کنید با این همه مشکلات رفتاری، کنار آمدن با آنان کار مشکلی است. اگر چنین احساسی دارید باید به شما بگویم که نگران نباشید، زیرا نگرانی چاره ی کار نیست. آنچه نقش اساسی را در این دوره بازی می کند، “حوصله” و “مهر و محبت” است که دو بازوی همراهند و اگر خوب بکار گرفته شوند، همه چیز به خیر و خوشی به پایان خواهد رسید.

اگر بدانید همه ی علایم ذکر شده نشانه ی استقلال است؛ استقلالی که نوجوان به آن علاقه مند است ولی خود می داند که هنوز واجد شرایط آن نیست. هنوز به حد کافی رشد جسمانی و عقلانی پیدا نکرده که بتواند روی پای خود بایستد؛ یادتان می آید همین نوجوان شما وقتی می خواست راه رفتن را بیاموزد، بارها و بارها به زمین خورد، گر چه در اثر زمین خوردن ها گاهی گریه ای هم می کرد، ولی هیچ گاه “شوق راه رفتن”، او را از حرکت باز نداشت.

نوجوان عاشق است! عاشق استقلال و نوعی رهایی ولی برای رسیدن به آن هنوز جوان است، بنابراین حق دارد تندخو، لجباز، کم حوصله و حرف نشنو شود. اگر به او فرصت دهید، همه چیز شکل طبیعی خود را پیدا خواهد کرد. لازم نیست همه ی علایم یاد شده در نوجوان شما باشد تا شما قبول کنید که او مشغول گذراندن دوران بلوغ است. کافی ست بخشی از این مشخصات، همراه با سایر واکنش های نامساعد که در اینجا ذکر نشده در او وجود داشته باشد.

معلم اول

مساله یادگیری از نظر والدین بسیار اهمیت دارد. آنها می خواهند که هر چه آموخته اند و یا تجربه هایی را که طی سال ها به دست آورده اند به فرزندان شان بیاموزند، حق هم دارند. تجربه های آنها بسیار گرانبهاست و به قیمت عمرشان تمام شده است و بچه ها نیز اگر چه این موضوع را می دانند ولی به طور شگفت انگیزی نسبت به نصیحت های والدین شان بی اعتنا هستند.
اگر بچه ها حاضر می شدند پند و اندرزهای بی شمار والدین خود را بکار ببندند، به یقین هیچ مشکلی در زندگیخود نداشتند. بچه ها فقط در سنین کودکی حرف های پدر و مادر را گوش می دهند؛ اما وقتی به دبستان رفتند، به تدریج به جای والدین، بیشتر از حرف های معلم شان اطاعت می کنند. گاهی با آب و تاب می گویند که معلم ما چنین و چنان گفت، در حالی که بارها همین نکته را والدین شان به آنها یادآور شده بودند ولی آنها ترجیح می دهند حرف معلم شان را گوش بدهند.

یکی از دوستان تعریف می کرد، خواهرزاده ام وقتی از مدرسه به منزل می رسید، قبل از پرداختن به هر کاری، حتی در نهایت گرسنگی، هنوز روپوشش را را در نیاورده و سفره ی غذا پهن نشده، تمام خانه را روی سرش می گذاشت و شلنگ انداز می گفت: ” وای مامان جون، نمی دونین خانم معلم ما امروز چه قدر “ناز” شده بود! ” و وقتی از او سوال می شد که چرا؟ با قیافه ای حق به جانب، اضافه می کرد: ” آخه شما که ندیدین! یه سنجاق پروانه ای ِ درشت رو چسبونده بود روی ِ یقه مانتوی مدرسه ش! ” تصادفا بین دخترها- که فقط کمی نازک خیال ترند- و پسرها، اساسا معلم، یک الگوی تعیین کننده ای است.

پس از سپری شدن دوره ی راهنمایی، معلم واقعی بچه ها، هم سن و سال هایشان می شوند. راهنمایی ها و نصیحت های مستقیم پدر و مادر از یک طرف و پندو اندرز معلم از طرف دیگر، باعث می شود که نوعی مقاومت در بچه ها ایجاد شود؛ به طوری که مهمترین و کارآمدترین نصیحت ها را از والدین قبول نمی کنند، در صورتی که پیش پا افتاده ترین حرف های دوستان شان را به سرعت برق و باد یاد می گیرند. نوجوان نصیحت مستقیم را دوست ندارد، بنابراین پناه به هم سن و سال خودش می برد، و همان ها هستند که تربیت آینده ی او را رقم می زنند. اگر دیدید نوجوان شما حرف های جدیدی می زند و نظریه های تازه ای ابراز می کند، نگران نباشید؛ این آموخته های جدید، ناشی از تماس با هم سن و سال هایش می باشد و یکی از بزرگترین نشانه های این نوع آموزش، پیروی از مد است. بچه ها مد را از دوستان شان می آموزند و در مقابل مخالفت پدر و مادر به طور کامل می ایستند.

رفتار و کردار سایر بچه ها سبب یادگیری فرزندان ما می شود و یکی از علت های مهم چنین گرایشی این است که ما هنوز یاد نگرفته ایم که با بچه ها مثل بزرگترها صحبت کنیم آنها چون فرزندان ما هستند و از ابتدای کودکی بزرگشان کرده ایم، بنابراین عادت داریم که همیشه مانند بچه ها با ناز و نوازش با آنها صحبت کنیم، در حالی که هم سن و سال های آنها چنین اشتباهی را نمی کنند.

هر وقت با بچه ها مثل بزرگترها صحبت کردید آن گاه به حرف تان بهتر گوش خواهند داد.

 

منبع: کتاب” نوجوانان چه می گویند؟” ؛ نوشته ی : ا. کیهان نیا

درباره‌ی صابر خطیری

صابر خطیری
- پژوهشگر و نویسنده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *