آغوش تو چقدر می آید به قامتم در آن به قدر ِ پیرهن ِ خویش راحتم می پوشمت که سخت برازنده ی منی امشب به شب نشینی ِ خورشید دعوتم با خود تو را به …
بیشتر بخوانید...بزم ِ عاشقانه
در این بزم ِ عاشقانه که در دلم بر پا کردی حال بگو جای ِ رفتنت را با کدام، آمدنی پُر کنم! مریم پورقلی
بیشتر بخوانید...ذره ای ندارمت
شب بيداري هاي من يعني ، چيزي کم است… در تمام بودنم درد کمي نيست؟ اين همه تو باشي و من ذره اي ندارمت… منبع: مجموعه اشعار دختر روياها ، آزاده پارسا
بیشتر بخوانید...عزیزم هایِ دروغکی
دیگر از دست خودمان خسته شده ایم. به آدم ها می گوییم عزیزم، اما آن ها عزیزهای ما نیستند. به آدم ها محبت می کنیم اما دوستشان نداریم و محبت زورکی بد است. خیلی بد …
بیشتر بخوانید...یک فنجان چایِ تازه دم
مادرم روی فنجان ها حساس بود که ترک نخورند… که خوب شسته شوند… من اما روی فنجان ها جور دیگری حساسم!! که تو باشی برایت چای تازه دم کنم حواست نباشد بگویی ”دوستت دارم” و …
بیشتر بخوانید...دنیا بدون عشق چه دنیای مضحکی ست
در سرزمین من زنی از جنس آه نیست این یک حقیقت است که در برکه ماه نیست این یک حقیقت است که در هفت شهر عشق دیگر دلی برای سفر رو به راه نیست راندند …
بیشتر بخوانید...اعتياد به عشق
در يك رابطه ي عاشقانه، بسيار محتمل است كه كسي به شريك زندگي اش معتاد شود، چرا كه اعتياد فقط به عادت كردن به مواد مخدر، مواد روانگردان يا دارويي خاص منحصر نمي شود، بلكه …
بیشتر بخوانید...مرثیه هایِ بی پایان
همیشه باید از سکوت زن ها ترسید. وقتی دیدی به نوع لباس پوشیدنت گیر نمی دهد. کاری به موهای ژولیده ات ندارد. اینکه ده بار بیاید پشت خطت و عین خیالش نباشد. اینکه وقتی کنارت …
بیشتر بخوانید...گاهی دیگر دیر است
همه ی ما یک اتفاقیم که پیش از اینکه کار از کار بگذرد افتاده ایم. ما اتفاقی، اتفاق افتاده ایم. الان هم ایستاده ایم جایی درست وسط دنیا، کلام ها برایمان سنگین شده، نگاه ها… رفتارها… همه چیز ما را می …
بیشتر بخوانید...حضرتِ پاییز
پاییز میرسد که مرا مبتلا کند با رنگهای تازه مرا آشنا کند پاییز میرسد که همانند سال پیش خود را دوباره در دلِ قالیچه جا کند او میرسد که از پس نه ماه انتظار راز …
بیشتر بخوانید...