روزی مردی به روستایی رفت. او شیپور اسرار آمیزی به همراه خودش داشت که نوارهای قرمز و زرد و دانه های بلور استخوان های جانوران از آن آویزان بود. مرد به روستائیان گفت: خاصیت شیپور …
بیشتر بخوانید...صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
هر که مجموع نباشد، به تماشا نرود یـار با یـار ِ سـفر کــرده بـه تـنـها نرود بـاد آسایش گـیتی نـزند بر دل ریش صبـح صادق نـدمد تـا شب یلدا نرود بر دل آویختگان، عَرصه عالـم …
بیشتر بخوانید...