دیروز یه موج عجیب توی موهام بود. هر چقدر شونه می کردم آروم نمی گرفت. می دونی گاهی اوقات فکر می کنم به تو وصلم. به اتفاقایی که قراره بیافته انگار از قبل کسی بهم می گه انگار …
بیشتر بخوانید...هوای فاصله ابری ست
صدای باران را می شنوی! هوای فاصله ابری ست؛ قهوه ی تلخ ناباوریت را سر بکش، صندلی بی تفاوتی ات را کنار بزن، تا آغوش زرد من، تنها، یک بوسه باقی ست… پارمیس وَردی پناه
بیشتر بخوانید...هیزم دل را بسوزان
هیزم دل را بسوزان عشق نابی چاق کن باش شیرینم مرا فرهاد خود اطلاق کن کور راهم، نور باش این ظلمتِ وامانده را باقی این راه را در چشم من اُطراق کن موسمِ تنهایی ام …
بیشتر بخوانید...کنار دلواپسیِ عصرهایم
من اینجا کنار دلواپسیِ عصرهایم قدم می زنم حوصله ی دلتنگی را می شکنم برای خودم یک فنجان چای لیمویی می ریزم و غروبْ لحظه هایم را با اُفولِ آفتاب به تماشا می نشینم چایْ …
بیشتر بخوانید...غزل ِ چشم هایت
از غزل ِ چشم هایت تا قصیده ی نگاهم چند شهر فاصله است؟! می خواهم آذین ببندم تمام بیت های قصیده ام را به غزل ِ چشم هایی که هرگز از آن ِ من نخواهد …
بیشتر بخوانید...حس زمان حال
مدام زمان می گذرد و هستی در حرکت است اما همیشه اکنون است. مغزها قضاوت می کنند و قلبها انتخاب، اشتباهات زیادی رخ می دهد. چیزهای زیادی جا به جا می شود، اما و اگرها …
بیشتر بخوانید...