انسانم آرزوست | دکتر زندگی

انسانم آرزوست

روزی خلیفه هارون الرشید به اتفاق بهلول به حمام رفت، خلیفه از روی شوخی از بهلول سوال نمود، اگر من غلام بودم چند ارزش داشتم ؟
بهلول جواب داد: پنجاه دینار
خلیفه غضبناک شده و گفت: دیوانه تنها لنگی که به خود بسته ام پنجاه دینار ارزش دارد.
بهلول جواب داد: من هم فقط لنگ را قیمت کردم و الا خلیفه قیمتی ندارد.

فریدون مشیری در باب انسانیت در عصر حاضر، این چنین ژرف می سراید:

صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن مرگ قناری در قفس هـم مرگ نیست
فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نـرُست
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبتها صبور
صحبت از مرگ محبت، مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است…

و احمد شاملو نیز معتقد است:

اهمیت و ارج زندگی در همین است که موقت است، که تو باید جاودانگی خودت را در جای دیگری نشان بدهی، و آن جا «انسانیت» است.

 لازم نیست که انسان بزرگی باشی، هم اینکه انسان باشی و مهربان، قیمتی و بزرگ خواهی بود. صابر خطیری

انسان باشیم و انسان بمانیم

درباره‌ی صابر خطیری

صابر خطیری
- پژوهشگر و نویسنده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *