هنري تورو معتقد است بسياري از مردم در زندگي خود به ماهيگيري ميپردازند بيآنكه هرگز بدانند در پي چه ماهياي هستند، اين سخن هنري تورو از آن جهت ارزشمند است كه تصميمگيري در مورد كار و ديگر مسايل زندگي بدون داشتن اهداف روشن، احمقانه به نظر ميآيد. تصميمگيري در مورد اهداف عالي بايد با فرايند اتخاذ تصميمات خوب سازگار باشد و اتخاذ تصميمات بايد بر مبناي فرايندي صورت بگيرد كه هم در شناسايي اهداف و هم در كسب آنها مفيد باشد. عمل طبق چنين شيوهاي، سبب ميشود تصميمگيري منشأ تجارب جديد، دانش جديد، اعتقادات جديد و خواستههاي جديد شود.آنچه در اين مقاله ميخوانيد خلاصهي چهار دستور از مجموعه راهكارهاي عدم قطعيت مثبت براي رسيدن به اهداف، و تصميمگيري درست و خلاقانه در شرايط نامطمئن است.
«چهار دستور»
دستور اول: شما نبايد اهداف كاذب و دروغين را دوست داشته باشيد.
براي رسيدن به اين دستور بايد 1) در مورد آنچه بهراستي ميخواهيد مطمئن شويد و متوجه باشيد بعضي اوقات بهدستآوردن آنچه ميخواهيد بدتر از بهدستنياوردن آن است. 2) همواره به هدف خود بهعنوان فرضيه بنگريد چراكه دستيابي به هيچچيز قطعي نيست. 3) دستيابي به آنچه ميخواهيد نيازمند چيزي بيش از قطعيت است؛ اين امر نيازمند رؤيا و عمل است. پس ناچاريد مدام آنچه را ميخواهيد تصور كنيد. 4) بر آنچه ميخواهيد متمركز و درعينحال انعطافپذير باشيد.
دستور دوم: توصيهي دوستان و همسايگان را ناديده نگيريد.
اميلي كارتر ميگويد هيچچيز خطرناكتر از اين نيست كه شما فقط يك فكر در سر داشته باشيد. بنابراين سعي كنيد فكرهاي دوم و سومي هم داشته باشيد. براي ايجاد فكر و نظر جديد به سخنان و نظرهاي خلاقانهي ديگران هم گوش كنيد. اين طرز فكر كه بسياري از چيزها را نميدانيد، ذهن شما را باز نگه ميدارد تا افكار و انديشههاي جديد را جذب كنيد. البته در جذب فكر و نظر ديگران همواره دقيق و درعينحال محتاط باشيد.
دستور سوم: بعضي اوقات خوشباور باشيد.
خوشباوري نوعي آمادگي بيبهانه براي باوركردن آنچه قصد انجامش را داريد به شما ميبخشد. افكار آرزومندانه و ايمانِ بدون چون و چرا به آينده و آنچه انجام ميدهيد است كه آيندهي شما را ميسازد، پس به آنچه قصد داريد انجام دهيد خوشبينانه نگاه كنيد. به معجزه دل ببنديد اما به آن تكيه نكنيد، چراكه بيترديد موفقيت تركيب واقعبيني و خوشبيني است.
دستور چهارم: سمت چپ و راست مغز خود را همزمان بزرگ كنيد.
منظور از سمت چپ و راست مغز، تفكر شهودي و تفكر منطقي است. استفاده از هر دو نوع تفكر درست مثل استفاده از دو مغز به جاي يك مغز است و بيگمان نتيجهاي كه از دو مغز عايد ميشود بهتر از نتيجهاي است كه حاصل تفكر يك مغز است. بنابراين منطقي باشيد و درعينحال به الهام و شهودتان هم اعتماد كنيد و نداي درونتان را ناديده نگيريد. چنانكه آنري پوانكاره ميگويد، «از طريق منطق مسايل را اثبات و از طريق الهام آنها را كشف ميكنيم.»
آنچه خوانديد رهنمودها و خطمشيهايي براي هدايت شما بود. اين چهار عامل يا چهار دستور شيوههايي است كه بر اساس توان كل مغز پايهگذاي شده و ميتواند در هر نوع تصميمگيري به شما كمك كند. البته هنوز هم بهترين راه پيشبيني آينده، اين است كه آن را آنگونه كه ميخواهيم، با دست خود رقم بزنيم. اما شايد با بهكارگيري اين چهار دستور و عمل به آنها بتوانيد در نحوهي تصميمگيري خود تغيير ايجاد كنيد و به تناسب آن، از عملكرد خود نتيجهي متفاوتي هم بگيريد.
منبع: مجله راز ، راسل اَلف و اچ بيگلات 1195-1990، برگردان مهرنوش صفایی