زمانی که «بتی نسمیت گراهام» در یکی از بانک های دالاس کار می کرد، از داشتن شغلی به نام ماشین نویسی بسیار خوشحال بود، چون ماهیانه دويست دلار درآمد داشت و این مبلغ در آن زمان، یعنی در سال 1951 میلادی، درآمد خوبی بود. اما او در انجام وظایف منشی گریِ خود دچار مشکلاتی بود که او را رنج می داد. مشکل بتی اصلاح اشتباهات تایپی نامه هایی بود که با ماشین برقیاش می نوشت. او به دفعات دیده بود که هنرمندان به هنگام کشیدن تابلو، اشتباهات خود را با مالیدن رنگ روغن بر روی آن اصلاح می کنند؛ به همین دلیل، با پیروی از هنرمندان مایعی را اختراع کرد تا با استفاده از آن اشتباهات خود را اصلاح کند.
چیزی از این اختراع نگذشته بود که سایر کارمندان بانک که از ماشین برقی برای تایپ استفاده می کردند، برای تصحیح اشتباهات خود از مایعی که بتی اسم آن را «لاک غلطگیری» گذاشته بود، استفاده کردند. بتی با دیدن این موفقیت تصمیم گرفت که امتیاز تولید این مایع را به واحد بازاریابی شرکتهای عظیمی مانند ایبیام (IBM) بفروشد. اما همه ي آنها از خریدن امتیاز آن خودداری کردند. ماشیننویسها از مایعی که بتی اختراع کرده بود، خوششان میآمد و از آن استفاده می کردند. به همین خاطر، آشپزخانه ی بتی به مرور زمان به کارگاه تولید این مایع تبدیل شد و او آنها را به بانک ها مي فروخت.
چیزی از این اتفاق نگذشته بود که سیلِ درخواست های خرید به آشپزخانه ی بتی روان شد و بتی برای مدیریت درخواست های انجامشده، مجبور شد یک دانشجو را به عنوان کمک استخدام نماید. مدیریت آن همه درخواست برای دو نفر که تجربه ی زیادی در حیطه ی فروش نداشتند، کار سختی بود. خیلی از دوستان بتی با دیدن نحوه ی تولید و فروش آن، به او می گفتند که اشتباهات تایپی انسان ها را نمی توان با مایع پاک کرد. چون مدارک نشان میداد که بعد از یک سال کار کردن، درآمد کل بتی از فروش این مایع 1400 دلار و هزینهها 1300 دلار بوده است! اما بتی تسلیم نشد. او به کار خود در بانک ادامه داد و پس از پسانداز کردن 500 دلار، آن مایع را به یک شیمیدان داد تا فرمولی پیدا کند که باعث زود خشک شدن مایع اختراعی او شود.
فرمول جدید مؤثر واقع شد و بتی شروع به سفر به نقاط مختلف کشور و فروش قوطی های کوچک خود، به سازمان ها و افرادی شد که تمایل داشتند از آن استفاده کنند. او به هر شهر که میرسید، دفترچه ی تلفن آن شهر را می خرید و با هر اداره و شرکت که امکان داشت خریدار محصول او باشد، تماس مي گرفت. او خودش به هر یک از فروشگاه های شهر مي رفت و تلاش میکرد چند عدد از بطری های خود را به فروش برساند. پس از این اتفاقات، میزان درخواست های بتی به حدی رسید که حتی خودش هم فکرش را نمیکرد و سرانجام منجر به تأسیس شرکتی بزرگ به نام تولیدی لاک غلطگیری شد. در سال 1979، موقعی که بتی شرکت خود را به قیمت سي و هشت میلیون دلار به مزايده گذاشت، درآمد حاصل از فروش سالانه ی بطری های کوچک، سه و نيم میلیون دلار بود. برند هی مزايده، شرکت ژیلت بود که آن را به قیمت چهل و هشت میلیون دلار خرید.
منبع: ویکی پدیا
ممنون مطلب خوبی بود
خواهش دوست خوبم، پیروز باشید
چه جالب
پشتکار و خلاقیت رو با هم داشت
ممنون دوست خوبم، پیروز باشید