چرا برخی فرزندان پر ‎توقع ‎اند؟ | دکتر زندگی

چرا برخی فرزندان پر ‎توقع ‎اند؟

شايد شما هم از آن‌ دسته پدر و مادرهايي باشيد که فرزند تان پر ‎توقع است. با خود مي‎ گوييد چرا فرزند من اين‎ قدر نمک‎نشناس و ناسپاس است و هرکاري برايش مي ‎کنم به چشمش نمي ‎آيد و انتظار بهتر و بيشتري دارد؟! گاهي هم از اين تعجب مي‌ کنيد که فرزند يکي از اطرافيانتان بسيار کم ‎توقع است و در برابر کوچک‌ ترين محبت پدر و مادر، بسيار قدرداني و سپاسگزاري مي‌ كند. تعجب شما وقتي بيشتر مي ‎شود که مي ‎بينيد نسبت به پدر و مادرهاي ديگر، بيشتر براي فرزندتان خرج مي ‎کنيد، وقت اختصاص مي‌ دهيد، محبت مي ‎کنيد و همچنين بيشتر مراعات حالش را مي‌ کنيد؛ اما به‎ جاي آن‌که قدرداني و سپاسگزاري ‎اش بيشتر شود ناسپاسي‎ اش شدت مي‌ گيرد! به‌ راستي چرا برخي از فرزندان پر توقع‎ اند و ريشه‌ ي اين پر توقعي و زياده ‎خواهي و ناسپاسي در چيست؟

قبل از هر چيز بايد به خود يادآور شويم هيچ نوزادي پر توقع و ناسپاس به دنيا نمي ‎آيد و اگر امروز با کودک، نوجوان يا جوان پر توقعي مواجه شده ‎ايم، اين ويژگي ناپسند او محصول تربيت نادرست و رفتار ناهنجار پدر و مادر است. در حقيقت فرزندان محصول رفتار و تربيت پدر و مادر خويش هستند. اما سؤال اصلي اين است که كدام رفتار والدين کودک را پر توقع بار مي‌ آورد؟

اگر چه ممکن است پر توقعي فرزندان دلايل متعدد و متفاوتي داشته باشد که در اينجا به چند علت بسيار مهم اشاره مي ‎کنيم.

1- پر توقعي والدين

جدي‌ ترين عامل پر توقعي فرزندان، پر توقعي والدين است. کودکان با مشاهده‌ ي رفتار والدين خود پر توقعي را مي‎ آموزند و الگو مي‎ گيرند. پدري را در نظر بگيريد که هنگام صرف غذايي که همسرش تدارک ديده، غُر مي ‎زند و ايراد مي ‎گيرد يا دست‌ کم بدون هيچ سپاس و تشکري، مي‎ خورد و مي‎ رود؛ يا مادري را فرض کنيد که با مشاهده‌ ي آنچه شوهرش از خواربار فروشي و ميوه‌ فروشي محل خريده، خُرده و ايراد مي‎ گيرد که: «اين چه ميوه‎ اي است خريده ‎اي؟!» روشن است که اين‌ ها غيرمستقيم الگوي پر توقعي و ناسپاسي را پيش چشم كودك قرار مي ‎دهند. يا تصور کنيد شما منزل خود را تازه عوض کرده‌ ايد، يکي از بستگان شما به منزل تان آمده و به‌ عنوان چشم‌ روشني هديه‌ اي مي‌ آورد تا منزل نو را تبريک بگويد. پس از اين‌که مهمان مي‌ رود، شما در حضور فرزندتان هديه را باز مي‎ کنيد و مي‌ بينيد براي شما يک دست ليوان آورده‌ اند که چندان قيمتي ندارد. پدر مي‌ گويد: «اين چست که آورده‌ اند؟ خجالت نکشيده‌ اند؟! اين خيلي قيمت داشته باشد، پنج‌ هزار تومان مي‌ ارزد.» مادر مي‌ گويد: «ما پارسال براي عروسي دخترشان يک ميوه‌ خوري کريستال برديم، چهل‌ هزار تومان قيمت داشت.»

کودک همه‌ ي اين‌ ها را مي‌ بيند، مي‌ شنود، به خاطر مي‌ سپارد و الگو مي‌ گيرد. آنچه بديهي و روشن است اين است که اعتبار و احترام پدر و مادر نزد اين فرزند کم مي‎ شود. او به خود جرأت مي ‎دهد به پدرش خرده بگيرد و به مادرش تندي کند و از همه مهم‎ تر، ناسپاسي و پر توقعي را مي‌ آموزد. اگر برايش شلوار خوبي بخريد مي ‎گويد: «اين چيست كه خريديد؟ چرا مارک‌ دار نيست؟ چرا پيراهن نخريديد؟» اگر برايش دوچرخه بخريد، مي ‎گويد: «چرا موتور نخريديد؟!»

يادتان باشد تا والدين ممنون و قدردان يکديگر نباشند و تا توقع و انتظار را در خود نکشند، پر توقعي فرزند اصلاح نمي‌ شود. اگر مي ‎خواهيد فرزندان تان ممنون شما باشند و زحمات و محبت‌ هاي شما به چشم شان بيايد، از محبت‌ هاي ديگران، هر چند ناچيز و اندک، بسيار تشکر و قدرشناسي کنيد.

در ادامه بخوانید: بگذارید بچه‌ها معنای «پول ندارم» را درک کنند!

2- محبت ها و حمايت هاي افراطي و نابجا

بي‌ترديد بايد به فرزندان محبت کرد و شما بايد نقش والد حامي را بازي کنيد. اما بايد بسيار هم مراقب باشيد که اين محبت‌ ها و حمايت‌ ها، افراطي و نابجا نباشد. به‌ عنوان مثال كودكان بايد ياد بگيرند کارهاي شخصي‌ شان را خود انجام دهند و در خانه مسئوليت‌هايي را به عهده بگيرند. اما گاهي والدين از سر دلسوزي و محبت(!) بچه‌ ها را بي‌ مسئوليت بار مي‌آورند و کارهاي شخصي بچه‌ ها را هم خودشان انجام مي‌ دهند. پدر به فرزندش مي ‎گويد: «برو نان بخر!» مادر مي‌ گويد: «نه، هوا سرد است، بچه‌ ام سرما مي ‎خورد… بچه‌ ام خسته است. گناه دارد! خودم مي‌ روم!»

گاهي هم والدين به اين جهت که پسر يا دخترشان، درس دارد، کوچک‌ ترين مسئوليتي به او نمي‌ دهند و حتي سيني آب و غذا و آب‌ ميوه را براي فرزندشان مي‌ برند و مي ‎آورند. روشن است که چنين حمايت‎ ها و محبت‎ هاي بيجا و افراطي، در وهله‌ ي اول اعتماد به ‎نفس بچه را تخريب مي‌ کند و او را وابسته بار مي ‎آورد، در ثاني آرام‌ آرام، اين انتظار و توقع براي كودك ايجاد مي‌ شود که ديگران بايد کارهاي او را انجام دهند. حال تصور کنيد چنين دختر يا پسري در آينده عروس يا داماد شود و مسئوليت يک زندگي را بر عهده بگيرد. البته هرگز نمي‎ گوييم ملاحظه‌ ي خستگي و درس و مشق بچه‌ ها را نکنيد، بلکه مي‎ گوييم انجام کارهاي شخصي و عهده‌ دار شدن برخي مسئوليت‎ هاي خانه در زماني مشخص، هرگز آسيبي به سلامت جسم و روح و تحصيل او نمي ‎زند. کودکي که مادرش اسباب‌ بازي‌ هايش را جمع مي‌ کند و اتاقش را مرتب مي‎ کند، به‌ تدريج بي‌ مسئوليت و البته تنبل و پر توقع مي‌ شود. از همان دوران کودکي به فرزندتان مسئوليت بدهيد و او را در انجام کارهاي شخصي و برآمدن از پس مسئوليت‌ هايش، تشويق، و توفيقش را در اين زمينه تحسين کنيد.

بيشتر نظارت کنيد تا حمايت. يادتان باشد ممکن است شما با کمال ميل بخواهيد کارهاي او را انجام دهيد، ولي بعدها در زندگي مشترک و در مناسبات اجتماعي، اين وابستگي و پر توقعي به او و ديگران لطمه و آسيب جدي وارد خواهد كرد.

3- پاداش هاي بيجا

همان‌ طور که مي‌ دانيد، تشويق و پاداش عاملي مثبت در تربيت است. ما براي اين‌که يک رفتار و حرکت مثبت را در کودک يا نوجوان خود تقويت کنيم، بايد او را تشويق کنيم و به او پاداش بدهيم، اما در پاداش‌ دادن بايد به چند نکته توجه داشت.

اول اين‌که پاداش‌ ها بايد با عملکرد و اندازه‌ ي رفتار فرزند متناسب باشد. اگر پاداش با رفتار همخواني نداشته باشد به پر توقعي بچه‎ ها منجر مي ‎شود. به‌ عنوان مثال، مي ‎گوييد: «اگر غذايت را بخوري به شهربازي مي‌ رويم و هر چه خواستي مي ‎تواني سوار شوي…»، يا: «اگر در رياضي نمره‌ ي خوبي بگيري برايت کامپيوتر شخصي مي‌ خرم.» اين پاداش‌ هاي بزرگ که تناسبي با کار فرزند ندارد او را پر توقع بار مي ‎آورد.

دوم اين‌که پاداش‌ ها بايد متنوع باشند. به‌ عنوان نمونه براي پاداش‌ دادن به کودک، هميشه برايش خوراکي نخريد. گاهي پاداش مي ‎تواند رفتن به مهماني باشد. گاهي بازي‌ کردن با او و گاهي هم خوراکي يا اسباب‌ بازي. اگر پاداش هميشه پول يا يک وسيله باشد و تناسبي با كار انجام‌ شده نداشته باشد، مدام بايد قيمت را بالا ببريد و خريد سنگين‌ تري انجام دهيد، چرا که توقع كودك روز به‌ روز بالاتر مي‌ رود و به کم راضي و خرسند نمي‌ شود.

در ادامه بخوانید: راز دروغ گفتن کودکان

4- معاشرت با افراد و خانواده‎ هاي سطح بالا

مجاورت‎ ها و معاشرت ‎ها بر ذائقه‌ ي رواني انسان اثر مي‌ گذارد و انسان در هر سن و سالي، از مجاورت‎ ها و ارتباطات جدي و پر رنگش تأثير مي‌ پذيرد. اگر با خانواده ‎هايي رفت‌ و آمد كنيد که از لحاظ رفاهي و درآمد هم‌ سطح و بلکه پايين ‎تر از شما باشند، روحيه‌ ي شکرگزاري و سپاس در شما و اعضاي خانواده ‎تان تقويت مي‌ شود و احساس رضايت بيشتري مي‎ کنيد، اما اگر با خانواده ‎ها و افراد مرفه‎ تر از خودتان معاشرت کنيد، ناخودآگاهانه انتظار و توقع فرزندتان بيشتر مي‎ شود و كمتر احساس رضايت مي ‎کند و از وضعيت و امکانات فعلي بيشتر گله مي‎ کند. بنابراين مراقب باشيد که با چه کساني معاشرت مي ‎کنيد. در واقع شما به‌ عنوان پدر و مادر، با نوع مديريتي که در روابط خانوادگي داريد مي ‎توانيد زمينه‌ ي رضايتمندي و سپاسگزاري يا پر توقعي و ناسپاسي را در فرزندتان فراهم کنيد.

منبع: مجله راز، سيدمجتبی حورایی

درباره‌ی مجله راز

مجله راز
دو هفته نامه روانشناسی راز، از انتشارات نسل نو اندیش - مدیر مسئول: بیژن علیپور - حامی وب سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *