ماه من غصه چرا ؟! آسمان را بنگر که هنوز بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که دلش …
بیشتر بخوانید...زندگی، فهم نفهمیدنهاست
شب آرامی بود میروم در ایوان، تا بپرسم از خود زندگی یعنی چه؟ مادرم سینی چایی در دست گل لبخندی چید، هدیهاش داد به من خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا لب پاشویه نشست پدرم …
بیشتر بخوانید...صبح
“صبح” اتفاقی ست قشنگ اگر تو کنارم بنشینی، من برایت چای بریزم و تو لبخندهایت را توی دلم بریزی
بیشتر بخوانید...با خیال چشمانت
امشب دلم را به پیچش موهایت گره می زنم می خواهم تا صبح با خیال چشمانت زندگی کنم
بیشتر بخوانید...گندمزار موهایت
دل را می برد گندمزار موهایت، روی پرچین دلم آهسته آهسته پا می نهی این خطوط دل، ممنوعه بود تو می آیی با کودتایی از لبخند دست روی دلم می گذاری آخر بی انصاف این …
بیشتر بخوانید...طلوعی دیگر
عطر حضور می داد، دستانم را می گویم، به بوی تو آغشته بود که به ناگاه مهتاب بر من سرازیر شد! و نوری در پیکره ی افکارم دمید، آنگاه روزنه ای باز شد، آه… چه زیبا …
بیشتر بخوانید...سلامت روح از زبان آبراهام مازلو
آبراهام مازلو، متخصص روانشناسی، وجود هفت چیز را برای سلامت روحی مطلوب، لازم دانسته است: – از سرزنش و ملامت دیگران به واسطه ی ضعف، ناامیدی و رنجیدگی خاطر خود، دست بکشید. – نتیجه ی …
بیشتر بخوانید...در تب نگاهمان
تو آمدی زمان خشکید در تب نگاهمان بوی صبح آمد دلم دچار شد به شب آویز گیسوانت و امروز آغاز من بود همین امروز را در چشمانت زندگی می کنم
بیشتر بخوانید...حال عصرهای دلت خوب است!
یک روز میان تلنگر نگاهت تو را از خودت قرض می گیرم کنار خودم می نشانم و یک عمر با نگاهت درگیر می شوم یک روز میان این عصرهای خسته میهمان دلم می شوی من …
بیشتر بخوانید...زیر چشمی های تو
زندگی پر از خالی ترینْ احساس ها می شود، وقتی تو با من نباشی. هستی کنارم و من چشم به تمام باور هایم می بندم، چشم می گذارم به تمام حرف های مردمی که پشت …
بیشتر بخوانید...