بایگانی/آرشیو برچسب ها : دوستت دارم

ساعت را عقب می کِشم می خواهم یک ساعت بیشتر دوستت داشته باشم مریم پورقلی

مادرم روی فنجان ها حساس بود که ترک نخورند… که خوب شسته شوند… من اما روی فنجان ها جور دیگری حساسم!! که تو باشی برایت چای تازه دم کنم حواست نباشد بگویی ”دوستت دارم” و …

هیزم دل را بسوزان عشق نابی چاق کن باش شیرینم مرا فرهاد خود اطلاق کن کور راهم، نور باش این ظلمتِ وامانده را باقی این راه را در چشم من اُطراق کن موسمِ تنهایی ام …

ارزشمندترین وقایع زندگی معمولا دیده نمی شوند و یا لمس نمی گردند، بلكه در دل حس می شوند. لطفا به این ماجرا كه دوستم برایم روایت كرد توجه كنید. او می گفت: كه پس از …

تو گوش باش من سراپا حرفم برای هزار بار گفتن دوستت دارم مريم پورقلی

می خواهم به آسمان پنجه ای بیندازم برایت ماه را بچینم و آوازِ “با من بمان تا ابد” بخوانم تا زیر رگبارِ دوستت دارم هایِ من دوباره جوانه بزنی دانه الماس من نگار سپهری

می گویند: ساعت به وقت انسانیت مرده است اما دروغ می گویند ساعت به وقت انسانیت را کشته اند با دروغ هایشان با تهمت هایشان با غیبت هایشان با زیر پا له کردن همدیگر با …

در من صورتکی هست که هنوز هم بقایِ دوستت دارمِ تو لبخند را بر روی گونه اش چال می کند مریم پورقلی

خیلی وقت ها ، چیزی درونمان بی قراری می کند ، حرف هایی که هیچ گاه به زبان نیاوردیم ، آواهایی که هیچ وقت شنیده نشد و درون قلبمان محکوم به حبس ابد شد ، …

وقتی می گویم دوستت دارم، به معنی نهایی اش فکر می کنم، “تنفر”. اینکه قرار است چقدر زمان بگذرد تا یک دوست داشتن تبدیل به تنفر شود. قرار است چقدر زمان بگذرد تا خنده هایی که …