کشاورز، زن نق نقو و قاطر پیر | دکتر زندگی

کشاورز، زن نق نقو و قاطر پیر

مرد کشاورزی یک زن نق نقو داشت که از صبح تا نصف شب همیشه در مورد چیزی شکایت می کرد. تنها زمان آسایش مرد وقتی بود که با قاطر پیرش در مزرعه به شخم زدن مشغول بود.

یک روز، وقتی که همسرش برایش ناهار آورد، کشاورز قاطر پیر را به زیر سایه ای راند و شروع به خوردن ناهار خود کرد. بلافاصله همسر نق نقو مثل همیشه شکایت و نق نق زدن را آغاز کرد. ناگهان قاطر پیر با هر دو پای عقبی لگدی به پشت سر زن زد و زن در دم کشته شد.

چند روز بعد در مراسم تشییع جنازه، کشیش متوجه چیز عجیبی شد. هر وقت یک زن عزادار برای تسلیت گویی به مرد کشاورز نزدیک می شد، مرد گوش می داد و به نشانه تصدیق سر خود را بالا و پایین می کرد، اما هنگامی که یک مرد عزادار به او نزدیک می شد، او بعد از یک دقیقه گوش کردن سر خود را به نشانه مخالفت تکان می داد.

پس از مراسم تدفین، کشیش از کشاورز قضیه را پرسید.

کشاورز گفت: «خوب، این زنان می آمدند چیز خوبی در مورد همسر من می گفتند، که چقدر خوب بود، یا چه قدر خوشگل یا خوش لباس بود، بنابراین من هم تصدیق می کردم.»
کشیش پرسید: « پس مردها چه می گفتند؟»
کشاورزگفت: « آنها می خواستند بدانند که آیا قاطر را حاضرم بفروشم یا نه! »

نکته: دوست داشتن و عشق ورزی یک انتخاب نیست، بلکه نوعی توانایی و قابلیت است و تنها پس از رسیدن به مرزهای بالای اقتدار و بلوغ روانی می توان مهرورزی را به عنوان فلسفه زندگی برگزید.

ناز پَروَرد ِ تَـنـَّعـُم، نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه ی رنـدان بـلاکش باشد

[حافظ]

فردی که به محبوبش می گوید: «من تو را خوشبخت می کنم.» در حالی که به بلوغ روانی و رشد درونی نرسیده است، مانند آدم فقیری است که یک پاپاسی در جیب ندارد، اما قول ثروتمند کردن به دیگری را می دهد.

گاه احساس خواستن و اشتیاق زیاد نسبت به دیگری (دلباختگی) به خاطر کمبود و نداری است. گاه کسی که با تمام وجود در زندگی به سوی شما می شتابد و می خواهد با شما باشد، در واقع غریقی است که به دنبال ناجی می گردد. او درست می گوید که:
– تو اگر نباشی من می میرم!
– زندگی بی تو بی معناست!
– از همه چیز به خاطر تو گذشتم!
اینها غیر عاشقانه ترین جملات ادبیات عشق هستند!

شاید خیلی ها تشنه شنیدن این جملات باشند و آن را حمل بر دوست داشتن بدانند، اما حقیقت این است در این مواقع شما با یک غریق خود دلباخته در ارتباط هستید نه عاشق ناجی! خواستن و ارادت زیاد الزاماً نشانه عشق نیست، بلکه می تواند نشانگان دلباختگی ناشی از کمبود باشد.

اگر با خواستگاری روبرو هستیم که می گوید اگر با من ازدواج نکنی (یا دخترتان را به من ندهید) خودکشی می کنم یا می گوید من برای رسیدن به تو حاضرم هر کاری بکنم و از همه چیز و همه کس بگذرم دلباختۀ کودک صفت ِ بالغ نمایی است که به دنبال راه نجات می گردد.

مرد و زن دو بخش از یک کُل یگانه‌اند، عشق و مـُـکاشفه نیز دو بخش یک کُل یگانه‌اند، مـُـکاشفه مرد است و عشق زن. دیدار مکاشفه و عشق دیدار مرد و زن است و در چنین دیداری، ما خالق انسان متعالی خواهیم بود، انسانی که نه مرد است و نه زن…

مهربان و عاشق باشید

پانویس:

مـُـکاشفه : آشکار شدن اسـرار بـدون تفـکر و اندیشه
عشق: دلدادگی، دلبستگی و مرز بین ماده و آگـاهی

درباره‌ی صابر خطیری

صابر خطیری
- پژوهشگر و نویسنده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قالب صحیفه. لایسنس فعال نشده است، برای فعال کردن لایسنس به صفحه تنظیمات پوسته بروید.