لطفا خودخواه باشید! | دکتر زندگی

لطفا خودخواه باشید!

روزی چسترتون، نویسنده‌ ی مشهور و جورج برنارد شاو سوار بر کالسکه‌‌ ای به‌ شدت سرگرم بحث‌ و گفتگو بودند. چسترتون معتقد بود کشور زمانی غنی خواهد بود که سردمدارانش با نوع‌ دوستی رفتار کنند و برای مردم فراوانی به‌ بار آورند؛ اما شاو معتقد بود چنین کاری نوع‌ دوستی نخواهد بود و آدم‌ ها به‌ طور ذاتی خودخواه‌ اند و به‌ نفع خویش عمل می‌ کنند. در همین هنگام، از کنار سگی رد شدند که میان نرده‌ ها گیر کرده بود و به‌ طور ترحم‌ آمیزی جیغ می‌ زد. میخ‌ ها باز شده و تخته‌ ی چوبی سنگین از جایش درآمده بود و سگ، سر خود را به تخته‌ ی زیرین می‌ فشرد. داشت به‌ شدت باران می‌ بارید و نهری که نرده از میان آن کشیده شده بود، خیلی زود پر از آب می‌شد و طولی نمی‌ کشید که حیوان بیچاره غرق شود.

شاو در همان هنگام از کالسکه‌ ران خواست توقف کند؛ سپس شاو از کالسکه پایین پرید، به‌ طرف حیوان رفت، تخته را از روی سرش برداشت و آزادش کرد. سگ از جا جهید و شاو بر زمین افتاد. کت گران‌ قیمتش گِلی شده و کلاه قیمتی‌ اش در گِل فرو رفته بود و آب از کفش‌ های باب روزش بیرون می‌ زد.

چسترتون متظاهرانه بینی‌ اش را گرفت و صفحه‌ ای روزنامه باز کرد تا شاو روی آن بنشیند و رویه‌ ی صندلی کثیف نشود؛ سپس خواست تا ضربه‌ ی نهایی را بزند و با پیروزی فریاد زد:

«همین الان حرف مرا ثابت کردی. این حرکتی فداکارانه بود. تو برای نجات آن حیوان لباس‌ های فاخرت را از بین بردی.»

شاو ‌که بیهوده می‌کوشید خود را با دستمالی خشک کند، با خونسردی گفت: «برعکس، این کار من بسیار خودخواهانه بود. اگر آن سگ را آزاد نمی‌ کردم امشب از فکر این‌ که آیا توانست خود را رها کند یا خیر، نمی‌ توانستم بخوابم!»

نکته: شما باید «خودخواه» باشید! خیلی‌ خیلی هم «خودخواه» باشید! وقتی از خودخواهی حرف می‌ زنم، درباره‌ ی من چه فکر می‌ کنید؟ وقتی فردی، مثل منِ نویسنده، به شما بگوید: «خودخواه!» چه احساسی به شما دست می‌ دهد؟ چه فکری می‌ کنید اگر بگویم خودخواهی خوب است؟ خیلی‌خیلی هم خوب است! در‌ حقیقت خودخواهی، «مزیت اخلاقی شما بر دیگران» است! حتی در فرهنگ لغات نیز ذیل مدخل واژه‌ ی «خودخواهی» می‌ خوانیم‌: «توجه به علایق شخصی بدون توجه به دیگران.»

یعنی من اول به «خودم» بها می‌ دهم، بدون توجه به این‌ که دیگران چه فکر می‌ کنند. دقت کنید که هیچ مفهوم خوب یا بدی در این توضیح وجود ندارد. «بدون توجه به دیگران» به این معنی نیست که آسیبی به دیگران برسانید، بلکه یعنی شما به‌ اندازه‌ ای منطقی هستید که اول به نیازهای «خود» رسیدگی می‌ کنید. البته اغلب مردم جامعه این معنی را نمی‌ پذیرند. آن‌ها می‌ گویند فضیلت اخلاقی یعنی این‌ که نیازهای «دیگران» را نسبت به نیازهای «خود» در اولویت قرار دهید! این نوع تفکر برای اعتماد‌ به‌ نفس و زندگی شما خیلی‌ خیلی خطرناک است.

دست کشیدن از شادی خود به‌ خاطر دیگران، دانسته یا ندانسته به شما و دیگران ثابت می‌ کند آن‌ قدر کوچک و بی‌ ارزش هستید که شایستگی توجه به خودتان را نیز ندارید. این نوع تفکر، غیر انسانی است و شما را از نظر ذهنی و قلبی بیمار می‌کند!

حفظ بقا و جستجوی شادی باید اساس نظام ارزش‌ های انسان را تشکیل دهد. پس زندگی خود را با استفاده از ابزارهای خود، به‌ سوی استاندارد‌های خود و برای لذت خود بسازید. هر کاری کمتر از این به شما لطمه می‌ زند و هر چیز که به «فرد» لطمه وارد کند در‌ واقع به «جامعه» آسیب زده است.

برگرفته شده از کتاب: “عامل تقییر باش نه قربانی تقدیر!” ، سعید گل محمدی

درباره‌ی سعید گل محمدی

سعید گل محمدی
- نویسنده، مترجم و مدرس در حوزه‌ی مهارت‌های زندگی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قالب صحیفه. لایسنس فعال نشده است، برای فعال کردن لایسنس به صفحه تنظیمات پوسته بروید.